پستمدرنیسم هرگز به پایان نخواهد رسید. ما میتوانیم از آغاز پست مدرنیسم صحبت کنیم، از لحظهای که رویکردهای مدرنیستی به چالش کشیده شدند و نظریات تازهای به شکل رهاییبخش مطرح شدند. این میتواند آغاز پستمدرنیسم باشد، ولی هرگز نمیتوانیم از پایان پستمدرنیسم صحبت کنیم. جریانی که هر ایدهی جدید و متنوعی را بپذیرد هرگز دچار سقوط نخواهد شد.
پستمدرنیسم نوعی رهایی و باز شدن است و این دریافتی است برگشتناپذیر. تنها اتفاق قابل پیشبینی که از دههی نود میلادی آغاز شد و بعد از سال دوهزار با قدرت بیشتری تداوم پیدا کرد، جغرافیای تازهای است که در عرصهی هنر معاصر جهان به ظهور رسیده.
برخلاف دورهی مدرن که عمدتاً در برگیرنده سبکها و جریانهای غربی بود که از پاریس و بعد نیویورک به دنیا معرفی میشدند، حالا شاهد هستیم که جرقههای قدرتمندی به صورت موجهای حاشیهای از کشورهای غیر غربی از جمله سرزمینهای آسیایی پدیدار میشوند. به این ترتیب برخلاف یک قرن جنبش مدرن که همه چیز با تراوشات دنیای غربی آغاز میشد و از آنجا به همه جهان سرایت پیدا میکرد، در دورهی معاصر ایدههای تازه ممکن است که از سرزمینهای غیر غربی و بهخصوص پایتختهای آسیایی به دنیا معرفی شوند؛ از جمله چین، ژاپن، کره، هند و برخی کشورهای خاورمیانه مثل ایران.
حالا جغرافیای تازهای در عالم هنر شکل گرفته و وضعیت تکصدایی پیشین که به نظر میرسید ایدهی آوانگارد یک منش غربی است، جای خود را به جهانی چندصدایی داده. اگر امروز یک کتاب تاریخ هنر معاصر نوشته شود، تعداد هنرمندان غیر غربی آنقدر زیاد است که شما نمیتوانید بر خلاف گذشته سیطرهی غرب را بر عالم هنر نظارهگر باشید. (در گفتوگو با هدا لاهیجی، منتشر شده در مجلهٔ مطالعات هنرهای زیبا، شمارهٔ ۱، سال ۱۳۹۹)