دسته‌ها
الیسن بروکس

الیسن بروکس: برخلاف معماران مدرنیست نمی‌خواهم در معماری «صادق» باشم؛ هیچ‌کس در معماری واقعاً صادق نیست

من به شگردهای فضایی و بصری‌ای علاقه‌مندم که می‌توان آنها را در راستای تقویت تجربهٔ انسان به کار گرفت. در دورهٔ باروک تکنیک‌هایی وجود داشت همچون دستکاری مقیاس و پرسپکتیو تحمیلی برای ایجاد توهم و احساسات پویا از فضا و نور، باز یا بسته بودن فضا، انقباض یا انبساط، حرکت رو به بالا، یا {به منزلهٔ مثالی دیگر} مفهوم معاصر بی‌وزنی.

مثلاً در فولد هاوس تلاش کردم توهم معماری ناپدید شونده و بی‌وزن را از طریق یک ورق فلزی واحد ایجاد کنم تا حس بودن در یک باغ، در یک فضای بی‌مرز را تقویت کنم. برخلاف معمارانِ «صادقِ» مدرنیست، من نمی‌خواستم که صادق باشم. افسانهٔ صداقت یا به اصطلاح «اخلاق» کارکردگرایی منجر به از دست رفتن توانایی معماری برای سرزندگی و شادی، یا فریبندگی مفید در زمینهٔ مقیاس و مادیت شد. پیش از جنبش مدرن، معماران بدون احساس گناه همهٔ انواع شگردهای بصری و تکنیک‌های مادی را برای دستیابی جلوه‌هایی خاص استفاده می‌کردند.

من معتقدم که نقش معماری این است که ادراکات ما از فضا، نور و حرکت را تقویت کند و از طریق فضاهای غیر منتظره، یا شکل‌های هندسی، و مصالحی که برای جامعه‌ای که به آن خدمت می‌کند معنا یا اثربخشی دارد، زندگی روزمره را پرمایه کند. من چنین فضاهایی را «مکان آرزو» می‌نامم. پس من به صادق نبودن اعتقاد دارم. [می‌خندد.] چراکه صداقت در معماری نقیض‌گویی است. هیچ‌کس در معماری واقعاً صادق نیست. ما همواره تلاش می‌کنم که چیزهایی غیر از آنچه هستند خلق کنیم. ما تلاش می‌کنیم چیزها را بهتر کنیم. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
الکساندر برودسکی

الکساندر برودسکی: طرح دستی کیفیتی رازآلود و غیر قابل توضیح دارد

به عقیده من طرح دستی کیفیتی رازآلود و غیر قابل توضیح دارد و در مورد فضا به شما چیزی ارائه می‌کند، بسیار بسیار بیشتر از بی‌نقص‌ترین رندرهای کامپیوتری حرف برای گفتن دارد. من بارها امتحان کردم و خودم خیلی شگفت‌زده شدم. مثلا آن اوایل که تازه ساختن چند بنا را شروع کرده بودم چند پرسپکتیو داخلی کشیدم که اصلا دقیق نبود و نمای بسیار کلی‌ای از فضا نشان می‌داد. اما در نهایت وقتی کار ساخت تمام شده بود، از دیدن اینکه چقدر فضا شبیه چیزی شده که در ابتدا کشیده بودم یکه خوردم. من فکر می‌کنم طراحی دست‌آزاد نوعی از قابلیت‌های مرموز و اسطوره‌ای دارد. کشیدن یک طرح به مثابه باز کردن یک در است، دری که این امکان را فراهم می‌کند که داخل شوید. به همین دلیل من طرح دستی‌ای می‌کشم و چیز جدیدی در آن می‌بینم که قصد نداشتم آن را بکشم. و طراحی دستی کلید دستیبابی به چنین لحظه‌هایی است. طراحی دستی می‌تواند یک پرسپکتیو کج و کوله و پر از غلط باشد و باز هم از یک رندر واقع‌گرای کامپیوتری که پرسپکتیو و نقطه گریزش بی‌نقص است به آن چیز واقعی‌ای که در نهایت ساخته می‌شود نزدیک‌تر باشد. (در گفتگو با Einar Bjarki Malmquist و Ingerid Helsing Almaas در وب‌سایت Architecture Norway، سال 2014)