دسته‌ها
آلوارو سیزا

آلوارو سیزا: معمار خوب آرام‌آرام کار می‌کند

نظام فعلی تأمین مالی پروژه‌ها فقط برای مدت بسیار کوتاهی اجازه می‌دهد که هم به سفارش فکر کنیم و هم به برنامه‌ی طرح. سرمایه‌گذارها برای مدت بسیار طولانی از این واقعیت آگاه بوده‌اند که ارتباطات هزینه‌بر است. به اینها افاضه کنید کامپیوتری شدن حرفه‌ی ما را. کامپیوتر کمک بزرگی به ایدئولوژی کارایی کرده است، بدون این که همیشه همینقدر واضح باشد که این مطالبه {برای کارایی بیشتر} در این حرفه قابل توجیه است.

اما فارغ از این که چه‌جور ماشین‌هایی را {برای فرایند طراحی} تعبیه می‌کنید، ساده است که هیچ میان‌بری برای یافتن راه حل برای مسائل معماری وجود ندارد. نه فقط این، بلکه در عصر ما این خیلی حیاتی‌تر از همیشه است که بر داشتن زمان بیشتر اصرار کنید. پیشرفت‌های اجتماعی، فناورانه و اقتصادی خیلی سریع اتفاق می‌افتند و از این رو برای دادن یک پاسخِ به‌جا به مسائل معماری لازم است که همه‌ی زمان و انرژی موجود را در اختیار داشته باشی.

معمار این دوره‌ی زمانی را نه چندان برای تولید طرح، بلکه بیشتر برای تحلیل تقریباً ناخودآگاه همه‌ی جنبه‌های سفارش نیاز دارد. هر سفارش برای به تحقق رسیدن به ایده‌هایی نیاز دارد و ایده‌ها برای پخته شدن نیازمند زمان هستند. به همین سادگی.

ثروت روابط متقابل میان جنبه‌های مختلف {طرح را در نظر بگیرید}، مثلاً مفصل‌بندی دقیق فضاها، که چیزی است که به خودی خود اتفاق نمی‌افتد؛ وقتی پول نقش بیش از اندازه مهمی بازی می‌کند، آنچه نصیب شما می‌شود فقر در اینجور روابط است. یک معمار خوب آرام‌آرام کار می‌کند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در کتاب The Invisible in Architecture در سال ۱۹۹۴)

دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: معماری همچون قایق راندن بر دریایی ناشناخته است

هیجان‌انگیزترین پروژهٔ {حال حاضر} ما مرکز اسماعیلی در هیوستون است. این پروژه بسیار ویژه است، چون مرکزی اجتماعی است و برای کسب سود مادی انجام نشده است. کارفرمای این پروژه، آقاخان، از حامیان معماری است که اعتقاد دارد معماری خوب کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد، یا {حتی} با آن مترادف است. او معتقد است که معماری می‌تواند الهام‌بخش باشد و به منزلهٔ راهی برای گرد هم آوردن مردم اهمیت دارد. بنابراین اگر ما کارمان را درست انجام ندهیم تقصیرش بر عهدهٔ خود ماست، {نه کارفرما}!

البته که ساخت بناها زمان‌بر است و عوامل بسیاری غیر از تصمیمات معمار یا کارفرما در کار است. معماری همچون قایق راندن بر دریایی ناشناخته است. چه کسی فکرش را می‌کرد که در اوکراین ناگهان جنگ دربگیرد، یا مصالحی که ما از پیش بر اساس آنها طراحی کرده بودیم دیگر در دسترس نباشد؟ با این حال این پروژه فرصتی شگفت‌انگیز است. کار بر روی آن فوق‌العاده است و همین حالا در حال ساخت است و سرمان حسابی شلوغ است. (در گفت‌وگو با Izzy Kornblatt، منتشر شده در وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
هانس هولاین

هانس هولاین: نخواستم از آن معمارانی باشم که ساختمان‌شان را در هر جای جهان بر زمین می‌اندازند

{روش من در اکتشاف طرح} بستگی به هر پروژه و بستر و موقعیت خاص آن دارد. {…} من هیچ‌گاه نخواستم از آن معمارانی باشم که ساختمان‌شان را {بدون توجه به بستر آن} در هر نقطه از جهان بر زمین می‌اندازند. بلکه همیشه خواستم که وضعیت هر طرح را، و رابطهٔ آن با بستر و تاریخ و فرهنگ مردم را درک کنم. به همین نحو بناهای متعددی در کشورها و تمدن‌های مختلف ساخته‌ام. (در گفتگو با صنم سامانیان در سال ۲۰۰۹، منتشر شده در وب‌سایت archdaily)

دسته‌ها
بهرام شیردل

بهرام شیردل: مردم را می‌توان به‌راحتی شگفت‌زده کرد، هدف من در طراحی شگفتی خودم است

اگر بتوانم پروژه‌ای را تصور کنم دیگر آن را طراحی نخواهم کرد. اگر در تصور به طراحی دست یابم دیگر علاقه و انرژی کافی برای ادامهٔ کار را ندارم. من همیشه چیزی را طراحی می‌کنم که نمی‌توانم از طریق تصور به آن دست یابم. پروژه‌های من از طریق فرایند کاربردی ایده‌های اولیه به وجود می‌آیند. اول پروژه شکل می گیرد، سپس تصویر. {…} مردم را می‌توان به راحتی شگفت زده کرد. هدف من شگفتی خودم است، در درجه اول، و سپس همکارانی که نظر آنها برایم مهم است. این یک بازی هوشمندانه است. اگر این طور نباشد، معماری بسیار خسته‌کننده می‌شود. چون مسیر طولانی و سخت است. بعضی از اوقات سعی کرده‌ام از ایده‌های قبلی خودم در پروژه‌های جدید استفاده کنم؛ ولی هر بار به سرعت پشیمان شده‌ام. چون متوجه شده‌ام کار به این صورت برای جالب نیست و هیجان ندارد. (در گفتگو با محمد قندگر نویسندهٔ وب‌سایت تبریز مدرن، سال 1394)

دسته‌ها
ژان نوول

ژان نوول: برای من هر پروژه سرآغاز یک ماجراجویی است

به نظر من هر پروژه سرآغاز یک ماجراجویی است و فاش می‌گویم که هیچوقت از این که به کدام سمت در حال حرکتم آگاه نیستم. من با یک ایدهٔ از پیش تولید شده کارم را شروع نمی‌کنم. همیشه امید دارم که مکان، تجربه و آدم‌هایی که در آن لحظه دور و برم هستند هرکدام چیز کاملا منحصر به فردی رو کنند که به پیشبرد پروژه کمک کند. این نوع ظرافت و عدم تشابه همچون یک جور حمله علیه اندیشه همسان‌سازی عمل می‌کند. در ادامهٔ همین مسائل، چیزی وجود دارد که وضعیت را حتی وخیم‌تر کرده است: پیشرفت فناوری اطلاعات. امروزه دستورالعمل‌‌ها و راهنمایی‌های مورد نیاز برای پدید آوردن هر گونه ‌پروژه‌ای به راحتی در دسترس است. در نتیجه شما می‌توانید ساختمانی را بر اساس این ضوابط از پیش تعیین شده در عرض چند ساعت طراحی کنید. مهم نیست که این بنا مسکونی باشد یا اداری یا یک مرکز خرید. شما از چیزی که از قبل وجود دارد انتخاب می‌کنید، چند چیز کوچک را تغییر می‌دهید و به همین سادگی کار طراحی تمام می‌شود. متاسفانه هیچ استثنا و حد وسطی وجود ندارد. تفکر و برنامه‌ریزی و یا عشق در این جور طراحی‌ها وجود ندارد. این نوع طرح‌ها ماشینی و بی‌روح هستند. (در گفتگو با Elena Cué منتشر شده در روزنامه هافینگتن پست، سال 2016)