دسته‌ها
پاتریک شوماخر

پاتریک شوماخر: طراحی پارامتریک تنها سبک حقیقتاً جدید و اصیل معماری امروز است

پیش از هرچیز، آنچه معماران جوان را {به طراحی پارامتریک} جذب می‌کند این واقعیت است که طراحی پارامتریک بسیار متفاوت، بسیار بدیع و تنها سبک واقعاً و حقیقتاً جدید و اصیل معماری امروز است. اما ما باید درک کنیم که چرا این سبک اینقدر عالی است، چه چیز {در رابطه با آن} اینقدر مهم است، چه چیز آن را مولدتر می‌کند، و {پاسخ این پرسش‌ها} به طور عمده ظرفیت خلق آرایش‌های پیچیده‌تری است که در آن عناصر مختلف بیشتر، انواع مختلف فضاها و کارکردهای مختلف بیشتر می‌توانند کنار هم قرار گیرند و در گونه‌های پیچیده‌ای گنجانده شوند که شاید هندسهٔ عجیبی داشته باشند؛ و همچنین، این سبک به معماری اجازه می‌دهد تا با چنین اوضاع پیچیده‌ای و به طور خاص با روابط داخلی پیچیده سازگار شود، و در عین حال وحدتی قابل تشخیص نیز خلق کند. شما {در طراحی پارامتریک} می‌توانید تشخیص دهید که چه چیزهایی به هم تعلق دارد، و این که چه چیز به کجا ختم شده است، اما در معماری سنتی اگر چیزهای مختلف زیادی را کنار هم قرار دهید، نتیجه به زباله شبیه خواهد شد و کمی عجیب و غریب از کار در خواهد آمد. اما اینجا، در یک مکان واحد، ظرفیت خلق نظمی پیچیده‌تر را دارید که خواناتر نیز هست. (در گفت‌وگو با Teodora Zapartan، منتشر شده در وب‌سایت Inspirationist، سال ۲۰۱۳)

دسته‌ها
کازویو سجیما

کازویو سجیما: لزومی ندارد که پیچیدگی مفهومی به پیچیدگی کالبدی ترجمه شود

من و {همکارم} نیشیزاوا فکر می‌کنیم که می‌شود با استفاده از روش‌های ساده پیچیدگی را بیان کرد یا پذیرفت. از همین رو ما از پیچیدگی نمی‌هراسیم، اما پیچیدگی مفهومی لزوماً نباید به پیچیدگی کالبدی ترجمه شود. هدف ما بیان پیچیدگی مفهومی به طریقی است که از حیث کالبدی ساده باشد. بنابراین منصفانه نیست که خوانش کارهای اخیر را در برابر ایدئال‌های اولیه قرار دهیم، اما اگر به نظر برسد که یک اثرْ بیانگرِ خلوص است، آنگاه من دوست خواهم داشت که بتوانم آن نوع از بیان را حفظ کنم. اما در عین حال آنچه در ذهن من می‌گذرد در حال پیچیده‌تر شدن است. (در گفت‌وگو با  Annabel Lahzو Andrew Nimmo در سال ۱۹۹۷، منتشر شده در صفحهٔ آکادمیای مصاحبه‌گر)

دسته‌ها
ری کپی

ری کپی: معتقد نیستم که همه‌چیز یک شهر باید به حالت پیاده بازگردانده شود تا آن شهر یک شهرِ خوب باشد

به نظر من ما ناچاریم به این {نتیجه} برسیم که زندگی‌مان را با خودرو پیوند بزنیم یا در غیر این صورت یکبار برای همیشه تصمیم بگیریم که می‌خواهیم وسیلهٔ نقلیهٔ دیگری داشته باشیم که شاید در شهرها بهتر کار کند و همچنان در خارج از شهر نیز تا حدی به کار بیاید. اما من مشکلی با پذیرفتن خودرو به منزلهٔ بخشی از فرایند و همهٔ آنچه همراه با آن می‌آید ندارم.

می‌دانید، آسان است که شهری را بدون پارکینگ‌ها و پمپ بنزین‌ها و بدون همهٔ آن چیزهایی که برای استفاده از خودرو بهشان نیاز داریم ببینیم، اما من فکر می‌کنم بهتر است که مادامی که خودرو را می‌خواهیم یادبگیریم که از پس مسائل آن برآییم. در آن روزی که خودرو را نخواهیم، قطعا می‌توانیم بهتر از آن عمل کنیم و همچنان بر امر حمل و نقل انفرادی فائق آییم. {…}

من چندان معتقد نیستم که همه‌چیز باید به شهر پیاده بازگردانده شود تا {آن شهر} یک شهر خوب باشد. لس‌آنجلس هیچ‌گاه نمی‌تواند چنین چیزی باشد. لس‌آنجلس باید شهر حرکت باشد. شاید اگر ما کارمان را در این زمینه بهتر انجام می‌دادیم، این شهر از پس حرکت و پویایی و پیچیدگی‌هایی که با آن می‌آید بهتر برمی‌آمد. (در گفت‌وگو با Andrew B. Smith در سال ۱۹۹۵، به نقل از وب‌سایت کتابخانهٔ UCLA)

دسته‌ها
نسرین سراجی

نسرین سراجی: معماری فقط زمانی می‌تواند روی جامعه تأثیر بگذارد که مردم عادی آن را بفهمند و بخواهند

لازم است معماران، برنامه‌ریزان {شهری} و معماران منظر در روشی که با یکدیگر همکاری می‌کنند و همچنین طریقهٔ نگاه‌شان به بستر پروژه‌ها تجدید نظر کنند. پیچیدگی سرزمین‌ها در ارتباط با اقتصاد و توسعهٔ آنها رشته‌های ما را با پرسش‌هایی ضروری مواجه می‌کند. اختصاص داشتن {به بستر} و اوضاع محلی موضوعی اساسی است، از این رو فهم بستر مورد مداخله، ویژگی‌های اجتماعی آن، مشخصه‌های سیاسی و اقتصادی آن، اوضاع اقلیمی و کد ژنیتیکی آن در طریقه‌ای که ما طرح‌ها را پیشنهاد می‌کنیم در منتها درجهٔ اهمیت قرار دارد.

ما پیش از آن که چیزی در بستر طرح «بنویسیم»، باید آن را با دقت بخوانیم و شرح دهیم. معماری فقط زمانی روی جامعهٔ ما تأثیر می‌گذارد که مردم عادی آن را بفهمند و بخواهند. معماران طی مدتی طولانی، از طریق استفاده از لهجه‌ای درون‌گروهی که برای سایر رشته‌ها ناآشناست، عموم مردم را با ضرورت معماری بیگانه کرده‌اند. ما باید ایدهٔ کمینهٔ هوشمند را تبلیغ کنیم؛ یعنی {استفاده از} کمترین مواد، کمترین هزینه، کمترین دخالت و غیره، به این منظور که تخریب محیط‌های طبیعی را کند و بالاخره فروبنشانیم. (در گفتگو با احمد زهدی، منتشر شده در مجلهٔ 2A، سال ۲۰۱۷، به نقل از وب‌سایت مجلهٔ 2A)

دسته‌ها
نری آکسمن

نری آکسمن: جهان طبیعی هنوز از جهان طراحی‌شده به دست انسان پیشرفته‌تر است

جهان طراحی‌شده {به دست انسان} همچنان از حیث کمال و پیچیدگی مادی و رفتاری از جهان طبیعی عقب‌تر است. آجرها، به منزلهٔ واحدهای ساخت و ساز، به اندازهٔ سلول‌ها، به منزلهٔ واحدهای حیات، پیشرفته نیستند. و رشته‌های مصنوعی هنوز برای انتقال سیگنال‌های الکتریکی به منسوجاتی که از آنها ساخته می‌شود راه درازی در پیش دارند.

اما زمانی را تصور کنید که با ایجاد فن‌آوری‌های جدیدی که بتواند ویژگی‌های فیزیکی ماده را با دقت و پیچیدگی نزدیک به دنیای طبیعی تغییر دهند این وضعیت را تغییر دهیم. {مثلاً} اگر آجرها هوشمند بودند، ساختمان‌ها وزن کمتری داشتند، کربن کمتری تولید می‌کردند و بیشتر شبیه یک بدن عمل می‌کردند تا یک ساختمان. آنگاه بناها خود را برای کارکردهای مختلف وفق می‌دادند، نه فقط یک کارکرد. (در گفتگو با Annalisa Quinn، منتشر شده در وب‌گاه Financial Times، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
زاها حدید

زها حدید: کار معماری خلق محیط‌هایی دلچسب و مهیج برای زندگی اجتماعی است

کار معماری اساساً خلق محیط‌هایی دلچسب و مهیج برای همهٔ جنبه‌های زندگی اجتماعی است. با این حال جامعهٔ معاصر مدام در حال تغییر است. انتظام‌های فضایی در تناسب با الگوهای زیستی تکامل پیدا می‌کند. {…} به نظر من آنچه در عصر ما {به نسبت گذشته} تازه است، سطح جدیدی از پیچدگی اجتماعی است. دیگر یک فرمول ساده {برای مسائل مختلف} وجود ندارد. دیگر راه‌حلی جهانی و تکرارهای جزئی وجود ندارد. و این در مورد شهرهای آسیایی بسیار مصداق دارد.

در هنگ‌کنگ بعد از خروج بریتانیا جنبش قدرتمندی برای حفاظت از آنچه تاریخی است به وجود آمد، با این ایده که آنچه سنتی است بهترین است. این وضعیت مرا به یاد جنبش پست‌مدرنیسم در دنیای غرب و شهرنشینی جدید می‌اندازد. اندیشهٔ من این است که کارم را با ایده‌های محلی و سنت‌های طراحی آغاز می‌کنم و سپس آنها را به چیزی تازه و غیرمعمول تبدیل می‌کنم، یعنی هویت محلی را استفاده می‌کنم، اما آنها را کپی نمی‌کنم. من آن را در آخر تبدیل به چیزی متعلق به خودم می‌کنم. (در گفتگو با Inhae Yeo ویراستار مجلهٔ OIKONOMOS، منتشر شده در سال 2017)

دسته‌ها
رنزو پیانو

رنزو پیانو: معماران باید عمر طولانی داشته باشند، چون شصت سال از عمر آنها صرف آموختن می‌شود

مشکل معماری این است که آموختن آن زمانی بسیار طولانی می‌طلبد. شما مجبورید از زوایا و جنبه‌های مختلف در قامت یک سازنده، در قامت یک شاعر و یا در قامت یک سرباز بر معماری بتازید. معماران باید عمر طولانی داشته باشند، چون پنجاه یا شصت سال از عمر آنها صرف آموختن می‌شود. این گفته صحیح نیست که شما ابتدا همچون یک سازنده وارد این حرفه می‌شوید و همچون یک شاعر از آن خارج. شما باید در همهٔ اوقات ترکیبی از همهٔ اینها باشید. بنا بر این مسئله پیچیدگی معماری است، این که نباید به تنها یک پاسخ راضی شد و باید به جستجو ادامه داد. (در گفتگو با Rob Gregory نویسندهٔ The Architectural Review در سال 2011)

دسته‌ها
آنری ماتیس

آنری ماتیس: بالاخره اثر یک هنرمند پذیرفته خواهد شد، اما نمی‌توان این اتفاق را جلو انداخت

آدم‌ها فهمیده نمی‌شوند بلکه توسط دیگران پذیرفته می‌شوند. نقاشان فهیم می‌دانند که چه استعداد داشته باشند و چه نداشته باشند باید با دل و جان کار کنند و در این صورت است که توجه عموم را جلب خواهند کرد. یک سرآشپز لزومی ندارد همیشه دنبال موافقت دیگران باشد و از بقیه مردم بخواهد غذاهایی را که آماده می‌کند بچشند. اگر مجبورید نظر مردم را دربارهٔ اثرتان بپرسید، {حواستان باشد که} نقاشی یک هنر پیچیده است و بنا بر این ممکن است نظر یک نفر مهم باشد و شاید شعور یک نفر هم به آن نرسد. هنر همین است، پروژه‌ای که نقش‌هایی را به وجود می‌آورید، و آنچه احساس می‌کنید {را نشان می‌دهید}. ضروری است که چیزی را خلق کنید که زبان مشخص و واضحی داشته باشد. یک روز این اثر توسط مردم پذیرفته خواهد شد اما هیچ کاری برای زودتر اتفاق افتادنش نمی‌توانید بکنید. (در گفتگو با Jerome Seckler در سال ۱۹۴۶، منتشر شده در وبسایت Design Observer، سال 2015)

دسته‌ها
یوهانی پالاسما

یوهانی پالاسما: خوب است که ما معماران کمی فروتن باشیم

معماری در صورتی می‌تواند به معنای واقعی کلمه پایدار باشد که ریشه در سبک زندگی و ارزش‌های پایدار داشته باشد. در حال حاضر ما شاهد فروپاشی نظام اقتصادی مبتنی بر فرهنگ مصرف‌گرایی‌مان هستیم، نظامی بنا شده بر توسعهٔ دائم. با وجود این، حتی این وضعیت وخیم هم سیاستمدار یا اقتصاددانی برجسته به وجود نیاورده تا در ارزش‌های بنیادی و شدیداً مخربی تشکیک کند که همچنان تمدنمان را بر اساس آن‌ها پایه‌گذاری می‌کنیم. ما به نگرش جدیدی دربارهٔ زندگی و همچنین چندگانگی و پیچیدگی طبیعت به مثابه بستری برای آیندهٔ پایدار نیازمندیم. و ما در مقام معمار، باید جنبهٔ اخلاقی گره‌خورده با کیفیت زیبایی‌شناختی را در نظر بگیریم و از همه مهم‌تر، خوب است کمی فروتن باشیم. (در گفتگو با  Einar Bjarki Malmquist منتشر شده در وبسایت architecture norway در سال 2010)

دسته‌ها
علی اکبر صارمی

علی اکبر صارمی: معماری باید حرفی برای گفتن داشته باشد، لازم نیست که آن حرف حتماً خوب باشد

پس از شلوغی‌های دانشجویی دهه 60 {میلادی} و دیگر مسائل اجتماعی، فیلسوفان فرانسوی بحث زیادی بر روی نقد انجام دادند. در این دوره است که فوکو نقد قدرت را به میان می‌کشد. قدرت مالی، قدرت اجتماعی و قدرت طراح حتی. ولی از درون کارهای فوکو یک نکته مهم سر بر می‌آورد: خود نقد کردن و تحلیل کردن باید کاری هنرمندانه باشد. نقدی که ارائه می‌شود باید دقیق و هنرمندانه باشد. در حوزۀ معماری، مقوله «از کجا آوردی؟» باید جاری باشد. این طرح را از کجا آورده‌ای؟ از ماسوله، از آلوارو آلتو؟ از …؟

مهم است که معماری را مثل نقاشی ندانیم. وقتی ساخته می‌شود، کسانی از آن استفاده می‌کنند. آیا این معماری به این آدم‌ها پاسخ داده؟ نهایت اینکه، معماری ساختن یک پل نیست. ظرایفی دارد، پیچیدگی‌هایی دارد. هرچند که پل هم باید معماری داشته باشد. هرچه این پیچیدگی‌ها زیاد باشد، دامنه نقد هم وسیع‌تر می‌شود. حافظ اگر این همه دوام دارد و تفسیرهای متفاوت می‌پذیرد، بخاطر این پیچیدگی‌ها و چالش‌های درونی شعر اوست.

در اثر معماری هم باید چنین باشد. باید سعی کنیم بازش کنیم و ببینیم داخلش چی هست. بافتش را بشکافیم و به پیچیدگی درونی‌اش برسیم. در این واکاوی ممکن است به نکاتی برسیم که خود طراح هم دنبالش نبوده است. گاه، یک اثر چیزی ندارد که دنبال پیچیدگی‌هایش بگردید. اصلاً حرفی برای گفتن ندارد. به باور من، مهم نیست که اثر حتماً حرف خوبی برای گفتن داشته باشد، بیش از همه مهم است که حرفی برای گفتن داشته باشد. (در گفتگو با بهروز مرباغی نویسندهٔ وب‌سایت معمارنت، سال 2013)