دسته‌ها
بهرام شیردل

بهرام شیردل: در قرن بیست‌ویکم ما ایرانیان معاصرتر از غربی‌ها هستیم

چند ماه پیش در استانبول با یک دوست معمار آمریکایی در مورد معماری قرن بیست‌ویکم صحبت می‌کردم، او به من گفت که راجع به چه چیزی حرف می‌زنی، ما در هزارهٔ سومیم و قرن بیست‌ویکم که عددی نیست. اتفاقاً در قرن بیست‌ویکم ما در ایران معاصرتر از غربی‌ها هستیم. من فکر می‌کنم که آنها در یک زمان گیر کرده‌اند و معاصر نیستند آنها خیلی سعی کرده‌اند که مسائل‌شان را حل کنند و به یک جاهایی هم رسیده‌اند اما بعد یکی آمده و تلنگری به آن ها زده و همه داستان ناگهان فروپاشیده است. {…}

تعریف توسعه مربوط به قرن بیستم بود، نتایج آن را هم دیدیم. با رویکرد توسعه محیط زیستمان را آلوده کردیم و به نهایت آلودگی و بی‌اخلاقی‌ها رسیدیم. آیا این توسعه است؟ این معاصر بودن است؟ من فکر می‌کنم که داستان توسعهٔ غرب تمام شده و عملاً هم چیزی به این دنیا نداده است، به جز 187 میلیون انسان که برای جریان توسعه کشته شده‌اند. {…}

توجه داشته باشید که آدم‌ها در غرب مصرف کننده‌اند. فکر می‌کنم ما در شرق هنوز شهروندیم، به جای این که مصرف‌کننده باشیم. این نکته مهمی است، به همین دلیل هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم که غرب از نقطه نظر تفکر یا هر چیزی جلوتر است مثلاً در مورد اقتصاد، در آخرین کتابی که از تافلر خواندم به نام ثروت انقلابی، او اشاره می‌کند که اقتصاد در قرن بیست‌ویکم مسئلهٔ خیلی مهمی نیست یعنی آن اهمیتی را که اقتصاد در قرن بیستم داشت در قرن بیست‌ویکم ندارد و این که اقتصاد بعد از دین، اخلاق و فرهنگ باید برود و سر جای خودش بنشیند و تب اقتصاد یک ساب‌تایتل خواهد شد. خیلی‌ها فکر می‌کنند که غرب خیلی توسعه‌یافته است اما من به هیچ‌وجه چنین فکری نمی‌کنم. (در گفتگو با محمد منصور هاشمی، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۴۴ و ۴۵، تابستان ۱۳۹۴)

دسته‌ها
عبدالرضا زکایی

عبدالرضا زکایی: در هیچ‌کجای دنیا معماری وسیلهٔ کسب درآمد نیست

بهتر است در مورد ایران صحبت نکنیم. تهران زشت‌ترین پایتخت دنیاست. بله، ساختمان‌های خوبی هم در آن ساخته شده است اما غالب آن‌ها بی‌رویه و بدون نظارت دقیق ساخته شده‌اند. در واقع این بناها بدون نگاه به اینکه آیا هم‌خوانی و هویتی متناسب با هویت ایرانی دارند، بنا شده‌اند. در هیچ‌کجای دنیا معماری وسیلهٔ کسب درآمد و بیزینس نیست. مثلاً در پاریس شاهد رشد نهایت چهار درصدی قیمت خانه هستیم اما در تهران این رقم در طول یک سال گاه به صد در صد نیز می‌رسد. چنین افزایش قیمتی زمینه خوبی را فراهم می‌آورد که بسیاری از افراد حتی با داشتن کوچک‌ترین اطلاعاتی در مورد خانه و ساخت و ساز وارد چرخه اقتصادی چنین عرصه‌ای شوند. نتیجه چنین رویکردی این است که شاهد بروز بلبشویی در حوزه معماری که جزئی از هویت فرهنگی ماست، هستیم.

البته این بلبشو حاصل یک فرایند تاریخی است و همان‌طور که عرض کردم از نقض سیاست‌های هر دوره نظام حکومتی توسط نظام حکومتی پس از خود آن نشات می‌گیرد که حتی عرصه معماری را نیز آلوده خود می‌سازد. خاطرم هست زمانی در مورد عالی‌قاپو از سوی یک استاد معماری خارجی تحقیق صورت گرفت که من نیز در آن پروژه شرکت داشتم. آنجا در مورد تغییر ماهیت این عمارت در هر دوره‌ای از صفویه تا پهلوی صحبت شد. مسئله اینجاست که چنین عمارتی که زمانی مقر اصلی سلاطین صفوی بوده، در زمان پهلوی اول تبدیل به اسطبل برای نگهداری اسب شد. ملاحظه می‌کنید که این تغییر و نقض سیاست‌ها در هر دوره تا چه اندازه توانسته است معماری را قربانی خود کند. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین، ۱۳۹۷)

دسته‌ها
جودی شیکاگو

جودی شیکاگو: در گذشته هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که بشود از طریق هنر پول پارو کرد

من متعلق به آن دوره‌ای هستم که هیچکس در تصورش نمی‌گنجید که بشود از طریق هنر پول پارو کرد. هدف اصلی همه این بود که به عنوان یک هنرمند جدی گرفته شوند و برای من به شخصه {هدف} این بود که به عنوان یک هنرمند سهم خود را ادا کنم. خیلی چیزها عوض شده‌اند. بسیاری از هنرمندان امروزی در مسیر جذب شدن در نظام هنری، یا آن محرک‌های قوی و مبتکرانه‌شان تحلیل رفته است، و یا شروع به تولید آثاری کرده‌اند که می‌دانند در گالری‌های بزرگ خریدار دارد. گالری‌هایی که پول زیادی به آنها می‌دهند. برای همین هم یک سری کارهای دم‌دستی از کارهای قبلی‌شان با متریال جدید تولید می‌کنند، متریال‌های خیلی گران. و آن انگیزه‌های اولیه و بدیع به نظر می‌رسد محو شده‌اند و انگیزه جدید خلق آثار هنری فقط کسب درآمد است. من فکر می‌کنم مقاومت کردن در برابر بازاری شدن {برای یک هنرمند} خیلی سخت است. منظورم این است که به طرز عجیب و غریبی چون من از آن حذف شده‌ام، به همین دلیل هم دقیقا از این موضوع سود کرده‌ام، چون این اجازه را به من داده تا رویای خودم را دنبال کنم. برای من هنر باید یک معنای واقعی و متکی به خود داشته باشد. (در گفتگو با Chrisitine Kuan منتشر شده دروبسایت Artsy، سال 2014)

دسته‌ها
محسن مصطفوی

محسن مصطفوی: معماری حرفه‌ای است که تقریبا بیشتر از هر حرفهٔ دیگری از نوسانات اقتصادی تاثیر می‌پذیرد

این که آیا معماری دچار اختلالات درونی است یا خیر موضوع پیچیده‌ای است. از یک طرف حوزهٔ معماری دچار اختلالات بی‌شماری است و از طرف دیگر این اختلالات {برای تحولات اساسی در این حرفه} کافی نیست. تعجب‌آور نیست که معماری حرفه‌ای است که تقریبا بیشتر از هر حرفهٔ دیگری از نوسانات اقتصادی تاثیر می‌پذیرد. چرخه‌های رادیکال اقتصادی امروز می‌توانند تاثیرات مخربی بر تعداد زیادی از حرفه‌ها که ناچار به همخوانی با نوسانات بازار و تصمیمات کارفرماها هستند داشته باشد. درک این مسئله خیلی مهم است که معماری، ماهیت رویه‌های آن و همچنین تعامل آن با صنعت ساخت و ساز، در برخی موارد همچنان بدون تغییر باقی مانده است. {…} آیا راهی برای اصلاح رابطهٔ میان طراحی و تولید وجود دارد؟ ممکن است راه‌هایی وجود داشته باشد که در آن ما باید آسودگی خیالمان را لحاظ کنیم؟ ممکن است پاسخ‌های سرراستی برای این سوال‌ها وجود نداشته باشد، اما اینها راهی را در برابر احتمال اختلال نشان می‌دهند که می‌توانند تاثیر سازندهٔ بالقوه‌ای بر تصور ما از فضای ساخت و ساز در آینده داشته باشند. (در گفتگو با Cathy Leff، منتشر شده در وب‌سایت مجله Cultured، سال 2017)