دسته‌ها
سانتیاگو کالاتراوا

سانتیاگو کالاتراوا: آناتومی انسان منبعی غنی از ایده‌ها و الهامات برای معماران است

موضوع دیگری که در معماری خیلی مهم است آناتومی و ایدهٔ قرائت ساختارهای بدن انسان یا دیدن جنبه‌ای از معماری در بدن انسان است. هر کاری که ما انجام دهیم، اندازه یا مقیاس یک چیز همواره با بدن ما مرتبط است. معماری، به طریقی بسیار طبیعی، به شکلی ناب با انسان مرتبط است؛ چرا که {یک بنا} برای انسان و به دست او ساخته شده است.

این امر آناتومی را به منبع قدرتمندی برای الهام تبدیل می‌کند. و این نه فقط در رنسانس که آناتومی انسان پایه‌ای برای قوانین {معماری} و نظام‌های تناسباتی آن بود، بلکه در قرن بیستم نیز با مدولار {یعنی نظام تناسباتی لوکوربوزیه} مصداق داشت. آناتومی -یعنی ایدهٔ دست، دست بازشده، ایدهٔ چشم، دهان، استخوان‌بندی- منبعی غنی از ایده‌ها و الهامات است. در تکتونیک بدن‌های خودمان، می‌شود منطقی درونی را کشف کرد که در ساختن بناها می‌تواند ارزشمند باشد. (در سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه MIT در سال ۱۹۹۷، منتشر شده در کتاب Santiago Calatrava: Conversations with Students)

دسته‌ها
رابرت استرن

رابرت استرن: معمارانی که آنها را تحسین می‌کنم از کامپیوتر نه برای طراحی، بلکه برای تحقق بخشیدن به پروژه‌هایشان استفاده می‌کنند

دفتر ما کاملاً مسلط بر کامپیوتر است، اما من شخصاً از کامپیوتر استفاده نمی‌کنم. من هنوز هم خط می‌کشم و اسکیس می‌زنم. من عاشق ماکت‌ها هستم.

به نظر من کامپیوتر ابزار شگفت‌انگیزی است، اما تمایل دارد طراحان را در رابطه‌شان با دست و چشم و مغزشان بی‌تفاوت کند. معمارانی که من آنها را تحسین می‌کنم اکثراً از کامپیوتر برای طراحی استفاده نمی‌کنند؛ آنها از آن برای تحقق بخشیدن به پروژه‌هایشان بهره می‌برند. (در گفت‌وگو با Vivian Marino، منتشر شده در وب‌سایت The New York Times، سال ۲۰۱۲)

دسته‌ها
پل آبکار

پل آبکار: آرشیتکت باید روانشناس هم باشد تا بتواند اخلاق هم‌میهن خود را بشناسد و برای او معماری سالم ایجاد کند

چشم آیینهٔ روح است؛ مثلاً شاگرد یا محصلی که به دانشگاه می‌رود اگر ساختمان‌های مدارس و دانشگاه‌ها با تناسب پیش‌بینی شده باشد آن شاگرد یا محصل با رغبت بیشتری بر آنجا می‌رود. مریضی که به مریضخانه می‌رود که معالجه شود اگر یک ساختمان با تناسب ببیند قسمتی از مرض او تسکین داده می‌شود.

به همین دلیل است که قبلاً گفتم آرشیتکت باید روانشناس هم باشد تا بتواند اخلاق همنوع و هم‌میهن خود را بشناسد و از این راه بتواند یک معماری سالم ایجاد کند. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲، سال ۱۳۴۸)

دسته‌ها
آی وی‌وی

آی وی‌وی: هنرمند واقعی همیشه در حال قرار دادن خود در معرض خطر است

به نظر من نقش و وظیفهٔ هنرمند هیچ‌گاه تغییر نمی‌کند. هنرمند همیشه با چشم یا قلب معصوم انسان‌ها سر و کار دارد و تلاش می‌کند پیش از این که ما بتوانیم داوری کنیم احساساتمان را برانگیزد. این مسئولیت هنرمند است که اسرار را برملا کند و قدم در موقعیت‌هایی بگذارد که مردم معمولاً آنها را خطرناک قلمداد می‌کنند یا کاری کند که به نوعی تخلف از داوری مرسوم جامعه است.

هنرمند همیشه در حال قرار دادن خود در اوضاعی است که کشمکش یا خطر در آن وجود دارد. این همان هنری است که من می‌توانم آن را تحسین کنم، آنچه غیر از این است، فقط نوعی زینت بیهوده در روزگار ماست. به نظر من در یک جامعهٔ بسیار مترقی، یا هر جامعه‌ای که تعریف جدیدی {از هنر} نیاز داشته باشد، هنر باید از طریق خلق یک زبان برای انعکاس زمانه متمایز شود. (در گفتگو با Lux Chen و Cynthia Rowell، منتشر شده در وب‌گاه Cineaste، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
دوروتیا لنگ

دوروتیا لنگ: عکاسی در حال توسعه نیست بلکه به کلی نابود شده است

از عکاسی بهره‌کشی فراوانی شده و به قدر کافی توسط مردم با بصیرت و پختگی به کار برده نمی‌شود. {…} و عکاسان جوان به سمت موضوع حقوق شهروندی هجوم آورده‌اند، سوژه‌ای که به تازگی مد شده. و همچنین فقر. این موضوعی است که همه الان دارند از آن عکاسی می‌کنند و تا حد زیادی شبیه یک سبک جدید شده چون ریشه‌کن کردن فقر در دستور کار رئیس جمهوری قرار گرفته است. همه عکاسان جوان سراغ من می‌آیند و می‌پرسند شما الان چطور فقر را عکاسی می‌کنید؟ این رقت‌انگیز است.
این روزها تلاش خاصی لازم است که یک عکس توجه کامل را دریافت کند چون ما در هر ساعت بیداری‌مان با عکس‌ها – چه خوب چه بد – بمباران شده‌ایم. {…} و در حال عبور به طور ناخودآگاه چشمانمان به عکس‌هایی گذرا می‌خورد که یک لحظه ظاهر می‌شود. من نمی‌دانم چرا چشم مثل زانو یا انگشت‌ها پینه نمی‌بندد. ما داریم زبان تصویر را بد به کار می‌بریم و من به شما می‌گویم که {عکاسی} یک ابزار استثمار شده است. یک رسانه در حال توسعه نیست بلکه به کلی نابود شده است. (در گفتگو با Richard K. Doud در سال ۱۹۶۴منتشر شده توسط بنیاد هنر Smithsonian )

دسته‌ها
پل آبکار

پل آبکار: باید به‌وسیلهٔ معماری چشم را سیر و روح را اغنا کرد

مرد {=انسان} پیشرفت‌کرده، از آنکه خیلی فقیر است تا آنکه خیلی غنی است، مبارزه می‌کند تا خواسته‌های خود را تهیه نماید. وقتی که مرد این قرن از صبح تا شب کار می‌کند و شب با اعصاب خسته می‌خواهد به منزل برود تا برای فردای خویش تجدید قوا کند بدون این که قصد داشته باشد، نظرش به ساختمان خودش می‌افتد و به روی زینت اتاق نیشیمن یا اتاق استراحت خویش. اگر تمام این چیزها متناسب با اخلاقش باشد او را اغنا می‌کند، پس چشم نگاه می‌کند و روح قانع می‌شود. بنابراین چشم آیینهٔ روح است. مثل‌های زیادی وجود دارد که می‌توانیم بگوییم، ولی فقط مثال عادی می‌زنم. چشم است که می‌بیند و روح عاشق می‌شود. پس به وسیلهٔ معماری باید چشم‌ها را سیر کرد، تا مرد انسان بماند. نه مانند لوکوربوزیه که در ابتدای کارش گفته بود که مرد ماشین است و باید در قوطی زندگی کند. برعکس باید بگوییم که مرد یک حیوان عقل‌دار و احساساتی است. یک معمار باید محیط مناسبی با روح این شخص ایجاد کند که نه فقط مرد باشد، بلکه یک انسان بماند و اینطور است که معماری یکی از داروهای روح مرد است. (در گفتگو با نویسندهٔ مجلهٔ هنر و معماری، ش 2، سال 1348)