تصور کنید {چه خوب بود} اگر همهٔ کارفرمایان نسبت به جامعهشان سخاوتمندتر بودند و فضاهای سبز جدید، پیادهراههای عریضتر و فضاهای عمومیای از این دست میساختند. ما حکومت خوبی نداریم، پس باید راههای دیگری {به جز تدبیر حکومت} برای بهبود فضاهای عمومیمان بیابیم. معماران ناچارند برای آنچه که حکومت در آن قصور میکند خود چارهای بیابند. البته منظورم معماری نمادین نیست چون از آن متنفرم. اما امیدوارم معماری تبدیل به نمادی از مکانی بامعنا شود که فرصتی خوب برای ارتباط اجتماعی جوامع محلی ایجاد میکند. دغدغهٔ معماری باید آن چیزی باشد که میتواند انجام دهد، نه آن چیزی که میتواند به نظر برسد. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبگاه archdaily، سال ۲۰۱۹)
برچسب: کارفرمایان
معماری و شهرسازی همیشه به کارفرما نیاز داشتهاند. کارفرما میتواند کاری کند که یک پروژه نمونه و سرمشق شود یا آن را به کابوس تبدیل کند. زمانی که پروژه شکست میخورد معمار تنها فرد مقصر نیست. داروینیسم نه فقط حذف، بلکه مفهوم تکامل را مطرح میکند. طبیعت و نیروهایش با نیروی کارفرما و معمار بسیار تفاوت دارد. معمار اگر نتواند کارفرما را متقاعد کند که منافع عمومی مهمتر از منافع فردی است، ممکن است از کار حذف شود. این بهای سنگینی است که باید برای معمار بودن پرداخت.
دوران شاهان و اربابان به سر رسیده، ما در دوران دموکراسی هستیم. به این معنا که همه حق دارند سهمی از آن داشته باشند. در اروپا و به خصوص فرانسه، هنوز پروژههایی هست که عمومیاند (هم معماری و هم شهرسازی) و با هزینهٔ عموم ساخته میشوند. اگرچه تعداد اندکی از آنها به معماری خلاقانه میانجامد. بخش عمدهٔ این پروژهها به «معماری پر زرق و برق» منتهی میشود. ما در دوران بسیار ضد و نقیضی زندگی میکنیم. همه از ما میخواهند با منافع کاملأ متضاد کار کنیم و همهچیز هم خوب، ارزان و سریع ساخته شود. معماری امروز صرفاً یک محصول است. فقط در مجلهها و دانشکدههاست که معماری میتواند بدون توجه به منافع تجاری ارائه شود و مورد بحث قرار گیرد. (در گفتگو با محمد محمدزاده، ترجمهٔ آزیتا ایزدی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۷۷، سال ۱۳۹۱)
{ما معماران} نه فقط در برابر مردمی که از بنایی که ساختهایم بازدید میکنند یا در آن کار میکنند، بلکه در برابر فردی که از مقابل آن عبور میکند نیز مسئولیم. در اصل ما معماران در برابر کسی که حقالزحمهٔ ما را پرداخت میکند مسئولیت داریم، اما نباید این حقیقت را فراموش کنیم که همهٔ دیگر افراد نیز حقی بر گردن ما دارند. (در گفتگو با Magali Robathan منتشر شده در مجلهٔ CLAD، سال ۲۰۱۷)
هر اثر بزرگ و مهم معماری کارفرما و سفارشدهندهٔ مهمی نیز میطلبد. آیا امروزه چنین قصدی و چنین خواستی برای صاحبان قدرت و سیاست و سرمایه وجود دارد؟ من همیشه فکر میکردم که شاهعباس چگونه از دروازهٔ دولت به طرف زایندهرود بلوار چهارباغ را در خیال خود طراحی کرد و چندی بعد اجرا شد. بنابراین تخیل و رویاهای معماران هنگامی که با کارفرمایانی که رویای ساختن بناهای ماندگار را دارند به هم آمیخت در این صورت معماری ماندگار و هنرمندانه خلق میشود. متأسفانه امروزه سیاستمداران و تصمیمگیرندگان ما آنچنان درگیر مسائل دیگری هستند که در آخرین فرصت، اگر فرصتی باقی بماند به معماری ماندگار میپردازند.
در اینجا کلمهٔ Visionary به معنای تخیلی، آیندهنگری جاهطلبانه و حتی رویایی به خوبی تعریفکنندهٔ سفارشدهندگان بزرگی است که طی تاریخ در شرق و غرب بناهای ماندگار و زیبای جهان را آفریدهاند. (در مقالهای با عنوان «دیدن آنچه امروز میگذرد»، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۸۴، سال ۱۳۸۵)
هیچیک {از کارفرمایان} نمیگوید: «خوب، ایدهٔ پشت این کار چیست؟» برای کارفرما مهم این است که چقدر هزینه میبرد و چه شکلی است. همین که کارفرمایان متقاعد شده باشند که شما، در مقام معمار، میدانید چرا کاری را انجام دادهاید، قدم اصلی کار را برداشتهاند. من کارفرمایانی به لحاظ سیاسی بسیار محافظهکار دارم که مایل به ریسک هستند زیرا احساس می کنند از حیث روانشناسانه توانایی آن را دارند. آنها بخاطر مسائل زیباییشناسانه، آسایش یا آشنایی به من مراجعه نمیکنند. آنها معتقدند من به آنها چیزی خواهم داد که ممکن است در حال حاضر با آن راحت نباشند اما در چشمانداز آینده احتمالاً برایشان خوب است. (در گفتگو با Robert Ivy، منتشر شده در مجلهٔ Architectural Record، سال ۲۰۰۳)
اگرچه در پدید آمدن یک اثر معماری نقش اصلی با معمار است، اما از تاثیرات مثبت و منفی آرای کارفرمایان نباید غافل بود. ظاهرا اغلب ضعفهای گفته شدهْ در کارفرمایان – که طبعا مصرفکنندهٔ آثار معماری هستند و نه خالق آن – بیشتر است. ایشان اغلب به شیوهٔ اثرگذاریشان بیتوجهاند و موقعیت موثر خود را که در وهلهٔ اول گزینش معمار سپس فراهم ساختن شرایط تحقق طرح و بهویژه پایمردی در اتمام طرح است عموما با دخالتهای موضعی جایگزین میکنند. در طول تاریخ همواره تحولات و یا آثار موفق معماری را همراه با نام کارفرمایانی که اغلب از مشاهیرند مشاهده میکنیم. بدین دلیل ایشان همواره تلاش کردهاند تا برای بقای نام خود موسس آثار معماری برجسته باشند.
در تاریخ میتوان نام افرادی چون مدیچی را با رنسانس، خواجه نظامالملک را با مسجد جامع اصفهان، گنجعلیخان را با حمام و مجموعهٔ شهری، شاهعباس را با میدان نقش جهان و ابنیهٔ آن و میتران را با طرح توسعهٔ اماکن فرهنگی پاریس توأم دانست. (در گفتگو با کتایون لباف نویسندهٔ مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش 47 و 48، دیماه 1377)