دسته‌ها
ولف دی. پریکس

ولف دی. پریکس: ما معماران روز به روز قدرتمان کمتر می‌شود و این تقصیر خودمان است

ما معماران باید {بر سر حرفمان} پافشاری کنیم. اگر شما تحت عمل جراحی قلب باشید به دکتر نمی‌گویید که بریدگی دوست ندارید. چنین حرفی مسخره است. اما این همان روشی است که مردم با معماران رفتار می‌کنند. {مردم به معمارشان می‌گویند:} «من این کاری که کردی دوست ندارم، چون دوست دارم برعکس این کار را برایم انجام دهی».

این وضعیت تقصیر ماست. تقصیر ماست که داریم قدرتمان را از دست می‌دهیم. روز به روز قدرتمان را از دست می‌دهیم و در عین حال مسئولیت بیشتری بر عهده‌مان گذاشته می‌شود.

{…} {معماران این روزها} دغدغهٔ کاشت درخت دارند، دغدغهٔ نگرش ساکنان را دارند، دغدغهٔ اقلیم را دارند؛ {این روزها} همهٔ چیزهای دیگر مهم‌تر از ساختمان است. (در گفت‌وگو با Tom Ravenscroft، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
نایجل کوتس

نایجل کوتس: ایدهٔ زبان طراحی مارک‌دار به اندازهٔ چراغ نفتی منسوخ است

خود ایدهٔ معمارستاره به نظر خسته‌کننده می‌رسد. همیشه موضوع {این ایده} معمار به منزلهٔ یک برند بود و فقط تعداد انگشت‌شماری از معماران به چنین موقعیتی دست یافتند. در پرتو کاهش قدرت معماران، معمارستاره‌ها برای کنترل {اوضاع} با عزمی سخت مقاومت می‌کنند. {در مقام یک معمار} ممکن است شما را به جای توانایی‌هایتان بر اساس پیشینهٔ رسانه‌ای‌تان استخدام کنند. روش‌های بسیاری وجود دارد که یک معمار از طریق آنها {دیگران را} مأیوس کند؛ {مثلاً} از طریق پیشنهاد یک راه حل از پیش موجود، یا پاسخی «متکبرانه» که خارج از مقیاس و بستر است.

بدبینی من تا مسئلهٔ عدم مشارکت {مردم} در محصول {طراحی} معمارستاره‌ها ادامه می‌یابد. ایدهٔ زبان طراحی مارک‌دار {یا برَند} که در {حوزهٔ طراحی} ساختمان، مبلمان و هر نوع ابزار و یراق به کار می‌رود، به اندازهٔ چراغ نفتی منسوخ به نظر می‌رسد. دستیابی به مقام برند بودن {در طراحی} به نظر زیان‌بخش است. (در گفت‌وگو با Annie Markitanis، منتشر شده در وب‌سایت Milano Design Film festival، سال ۲۰۲۰)