دسته‌ها
عبدالرضا زکایی

عبدالرضا زکایی: در هیچ‌کجای دنیا معماری وسیلهٔ کسب درآمد نیست

بهتر است در مورد ایران صحبت نکنیم. تهران زشت‌ترین پایتخت دنیاست. بله، ساختمان‌های خوبی هم در آن ساخته شده است اما غالب آن‌ها بی‌رویه و بدون نظارت دقیق ساخته شده‌اند. در واقع این بناها بدون نگاه به اینکه آیا هم‌خوانی و هویتی متناسب با هویت ایرانی دارند، بنا شده‌اند. در هیچ‌کجای دنیا معماری وسیلهٔ کسب درآمد و بیزینس نیست. مثلاً در پاریس شاهد رشد نهایت چهار درصدی قیمت خانه هستیم اما در تهران این رقم در طول یک سال گاه به صد در صد نیز می‌رسد. چنین افزایش قیمتی زمینه خوبی را فراهم می‌آورد که بسیاری از افراد حتی با داشتن کوچک‌ترین اطلاعاتی در مورد خانه و ساخت و ساز وارد چرخه اقتصادی چنین عرصه‌ای شوند. نتیجه چنین رویکردی این است که شاهد بروز بلبشویی در حوزه معماری که جزئی از هویت فرهنگی ماست، هستیم.

البته این بلبشو حاصل یک فرایند تاریخی است و همان‌طور که عرض کردم از نقض سیاست‌های هر دوره نظام حکومتی توسط نظام حکومتی پس از خود آن نشات می‌گیرد که حتی عرصه معماری را نیز آلوده خود می‌سازد. خاطرم هست زمانی در مورد عالی‌قاپو از سوی یک استاد معماری خارجی تحقیق صورت گرفت که من نیز در آن پروژه شرکت داشتم. آنجا در مورد تغییر ماهیت این عمارت در هر دوره‌ای از صفویه تا پهلوی صحبت شد. مسئله اینجاست که چنین عمارتی که زمانی مقر اصلی سلاطین صفوی بوده، در زمان پهلوی اول تبدیل به اسطبل برای نگهداری اسب شد. ملاحظه می‌کنید که این تغییر و نقض سیاست‌ها در هر دوره تا چه اندازه توانسته است معماری را قربانی خود کند. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین، ۱۳۹۷)

دسته‌ها
فیلیپ جانسون

فیلیپ جانسون: هیچ‌وقت معمار حرفه‌ای تمام‌عیار نشوید، مگر آنکه عاشق این کار باشید

هیچ‌وقت یک معمار حرفه‌ای تمام‌عیار نشوید، مگر آنکه نتوانید از آن دوری کنید. مگر آنکه با اشتیاق عاشقانه مجبور به این کار باشید، {چون} هیچ‌وقت پولدار نخواهید شد. به پریشانی خواهید افتاد. واقعا وقت کمی خواهید داشت تا خود را به اشتیاق خلاقیتی که دارید بسپارید. از طرف دیگر پاداش بسیار زیادی دریافت خواهید کرد. هیچ‌وقت از کار خسته نخواهید شد، هیچ‌قت حوصله‌تان سر نمی‌رود. شاید به ندرت از خود بی‌خود و بی‌حواس شوید، ولی بی‌حوصله هرگز. (در بیست و هفتمین سمینار Aica در توکیو، سال 1992، ترجمهٔ علی شهریار زرین، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال 1376)

دسته‌ها
جودی شیکاگو

جودی شیکاگو: در گذشته هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که بشود از طریق هنر پول پارو کرد

من متعلق به آن دوره‌ای هستم که هیچکس در تصورش نمی‌گنجید که بشود از طریق هنر پول پارو کرد. هدف اصلی همه این بود که به عنوان یک هنرمند جدی گرفته شوند و برای من به شخصه {هدف} این بود که به عنوان یک هنرمند سهم خود را ادا کنم. خیلی چیزها عوض شده‌اند. بسیاری از هنرمندان امروزی در مسیر جذب شدن در نظام هنری، یا آن محرک‌های قوی و مبتکرانه‌شان تحلیل رفته است، و یا شروع به تولید آثاری کرده‌اند که می‌دانند در گالری‌های بزرگ خریدار دارد. گالری‌هایی که پول زیادی به آنها می‌دهند. برای همین هم یک سری کارهای دم‌دستی از کارهای قبلی‌شان با متریال جدید تولید می‌کنند، متریال‌های خیلی گران. و آن انگیزه‌های اولیه و بدیع به نظر می‌رسد محو شده‌اند و انگیزه جدید خلق آثار هنری فقط کسب درآمد است. من فکر می‌کنم مقاومت کردن در برابر بازاری شدن {برای یک هنرمند} خیلی سخت است. منظورم این است که به طرز عجیب و غریبی چون من از آن حذف شده‌ام، به همین دلیل هم دقیقا از این موضوع سود کرده‌ام، چون این اجازه را به من داده تا رویای خودم را دنبال کنم. برای من هنر باید یک معنای واقعی و متکی به خود داشته باشد. (در گفتگو با Chrisitine Kuan منتشر شده دروبسایت Artsy، سال 2014)