دسته‌ها
هلموت یان

هلموت یان: فرمی که از نیرو پیروی کند بر فرمی که از کارکرد پیروی کند رجحان دارد

میس فن در روهه حق داشت که می‌گفت تنها راه دست یافتن به کمالْ کمینه‌گرایی است، نه بیشینه‌گرایی. من این موضوع را وقتی با ورنر سوبک {مهندس سازهٔ اهل آلمان} ملاقات کردم بیشتر فهمیدم. از زمانی که او را دیدم این احساس به من دست داد که به دانشکده برگشته‌ام. قبل از دیدن او، عادت کرده بودم که چیزها را خودم بفهمم یا به آنچه مهندسان سازه به من می‌گفتند اعتماد کنم، اما با حضور او ماجرا متفاوت است. من از او نه فقط راه حل را، بلکه علت پشت آن راه حل را هم یاد می‌گیرم. وقتی ما در حال طراحی هستیم، او کنارم می‌نشیند و وقتی من یک خرپا رسم می‌کنم می‌گوید «این بخش از سازه دوست ندارد آنجا باشد». همین می‌شود که ما نسبت به سازهٔ بنا مسئولیت بیشتری پیدا می‌کنیم. به پایانهٔ شمارهٔ یک یونایتد ایرلاینز در اوهر نگاه کنید که من در سال هزار و نهصد و هشتاد و شش طراحی‌اش کردم. اگر آن زمان سوبک را می‌شناختم به من اجازهٔ چنین کاری را نمی‌داد. حالا من فکر می‌کنم که آن سقف قوسی شکل با آن خط شکست صاف شبیه یک قوس های‌تک مربوط به دوران باروک است.

معماری سر و کارش با نور و فضاست، اما برای من فرمی که از نیرو پیروی می‌کند بر فرمی که از کارکرد پیروی می‌کند رجحان دارد. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌گاه ArchDaily در سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
هادی ندیمی

هادی ندیمی: معماری آشکارسازندهٔ هستی‌شناسی، ارزش‌ها و هویت فرهنگی است که معمار بدان تعلق دارد

هندسه دستمایهٔ اصلی همهٔ معماران در خلق آثار معماری است. آنچه آثار را تفاوتی معنایی می‌بخشد نوع و کیفیت رجوع به این الفبای عام زبان معماری است. بدین ترتیب معماری آشکارسازندهٔ هستی‌شناسی، ارزش‌ها و هویت آن فرهنگی می‌گردد که معمار بدان تعلق دارد. این موضوع می‌تواند به بحثی عمیق و محتوایی در تاریخ تطبیقی معماری دامن زند.

معمار مسلمان در عروج خویش با دست یازیدن به هندسه، خاک را به کیمیا بدل می‌نماید، شاید راز این کیمیاگری آنچنان که در ظاهر به نظر می‌آید استفاده از اشکال کامل یا کمال‌گرایی در شکل، به کارگیری نقش‌مایه‌های پنهان، به فعلیت رسانیدن تمامی خواص اشکال یا زایندگی شکل (بیرون کشیدن کثرت از درون وحدت)، استفاده از اشکال مکمل و رنگ‌های متوازن در لطافت و نورانیت بخشیدن به سطوح و احجام، ترکیب متوازن خطوط شکسته و دوار در ترکیب اشکال هندسی و اسلیمی و یا استفادهٔ دقیق و معنایی از نور و ظرایف بسیار دیگر باشد.

اما آنچه موضوع بحث این گفتار است به مقوله‌ای اشارت دارد که آن را «حقیقت نقش» نامیده‌ایم. نقوش، اشکال و رنگ‌ها در معماری نشانه یا رمزی برای القاء معانی پنهان هستند و مخاطب از طریق حضور در فضای معماری به درک شهودی آن معانی نائل می‌گردد، پس نقوش، اشکال و رنگ‌ها واژگانی هستند حامل معنا و آنچنان که شاعر در ترکیب موزون واژگان معنایی دلکش و روح‌افزا می‌سازد، معمار نیز با این واژگان سخنی بس عمیق و روح‌بخش با مخاطب خویش خواهد داشت؛ یا به عبارت دیگر این کمیت‌های مقداری که از هندسه زائیده شده‌اند، حامل آن کیفیت‌های معنایی هستند که از آن سخن می گویند. (در مقاله‌ای با عنوان «حقیقت نقش»، منتشر شده در نامهٔ فرهنگستان علوم، ش ۱۴ و ۱۵، سال ۱۳۷۸)