دسته‌ها
لبیوس وودز

لبیوس وودز: معماری باید رویدادهای اجتماعی را رهبری کند

به نظر من کافی نیست که معماری رویدادهای اجتماعی را دنبال کند، بلکه معماری باید رویدادهای اجتماعی را رهبری کند. {…} شما در مقام معمار و از طریق اجرای کنش‌های معماریانه بافت اجتماعی و بافت سیاسی جامعه را متحول می‌کنید. اینجاست که معماری انگیزاننده یا آغازگر یک تحول می‌شود.

این همان چیزی است که من همیشه مبلغش بوده‌ام، و البته این مشکل‌ترین کارها برای انجام دادن است. معماران ممکن است با خودشان بگویند: «خب… این کارفرمای من است و او اجازه نخواهد داد که چنین کاری انجام دهم» یا «من باید همان کاری را انجام دهم که کارفرمایم می‌گوید». برای همین است که من هیچ کارفرمایی ندارم. [می‌خندد] این حقیقت دارد. حداقل من می‌توانم ایده‌هایم را {بدون ترس از موافقت نکردن کارفرما} منتشر کنم و بعد ممکن است به طریقی همین ایده‌ها از صافی‌های مختلف عبور و به مرحلهٔ بعدی رسوخ کند. (در گفتگو با Geoff Manaugh، منتشر شده در وب‌گاه BLDGBLOG در سال ۲۰۰۷)

دسته‌ها
اولافور الیاسان

اولافور الیاسان: استعداد هنرمند را باید در توفیق او در ترجمهٔ ایده به کنش هنرمندانه جستجو کرد

به نظر من استعداد یک هنرمند خیلی وقت‌ها و به شکلی شگفت‌آور ربطی به پاسخ این پرسش ندارد که «ایده چه بوده و چه اثر هنری‌ای از آن بیرون آمده؟»، بلکه در بیشتر مواقع استعداد هنرمند را باید در توفیق او در ترجمهٔ یک ایده به یک کنش هنرمندانه جستجو کرد. خیلی وقت‌ها داشتن یک ایده با به‌سرانجام‌رساندن یک کار اشتباه گرفته می‌شود، اما من تصور می‌کنم که فلسفهٔ وجود کارگاه هنری این است که فاصلهٔ میان ایده تا اثر هنری را پر کند. اگر شما بتوانید جسمی به یک ایده بدهید، منظورم فقط یک جسم ساختاری نیست بلکه جسمی با خون و هوا و فضا در آن، آنگاه است که من فکر می‌کنم شما وارد یک فرآیند بسیار جذاب شده‌اید. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت The Talk، سال ۲۰۱۵)

دسته‌ها
آلبرتو پرز-گومز

آلبرتو پرز گومز: شاید کارکرد اساسی معماری همین باشد که صحنه‌ای برای ارتباط فرهنگی آماده کند

شاید کارکرد اساسی معماری در سراسر تاریخ همین بوده باشد که صحنه‌ای برای ارتباط فرهنگی آماده کند تا به لحاظ فکری و عاطفی با آگاهی مجسم {=تن‌یافته، بدن‌مند} سخن بگوید و مکان‌هایی را آشکار کند که با کنش‌های ارزشمند انسانی همساز باشند. پدید آوردن فضاهایی که در آن فرد می‌تواند به واسطهٔ برهم‌کنش با دیگران به خودشناسی دست یابد کارکردی اساسی است؛ آنچه به طور سنتی با تجلی زیبایی تداعی داده شده است و به واقع نیز شاید شرط بنیادین سلامت روان و بدن تلقی شود؛ محیطی که به شکلی موزون آگاهی انسان را کامل می‌کند، به جای این که آن را از خود بیگانه کند. (در مقاله‌ای با عنوان «زبان شاعرانه و معنای معمارانه» در سال ۲۰۱۶، ترجمهٔ رضا امیررحیمی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۱۰۳، سال ۱۳۹۶)