دسته‌ها
تادائو آندو

تادائو آندو: چیزی با عنوان خلق از هیچ وجود ندارد

هر مکان شخصیت و زمینهٔ خاص خود را دارد. به نظر من پانتئون در رم یک نمونه از هارمونی کامل در معماری است؛ خالص‌ترین فرم‌های هندسی و نور طبیعی فضا را از زندگی اشباع می‌کند. فکر می‌کنم که این {نوع از هماهنگی} هارمونی اعلا میان طبیعت و معماری است. مرکز پمپیدو در پاریس به منزلهٔ نمونه‌ای از هارمونی میان جدید و قدیم به ذهن متبادر می‌شود.

برای {خلق} یک معماری جدید، طبیعی است که با ایجاد یک گفت‌وگو با محیطِ موجود شروع کنیم. مکانی که قرار است یک بنا در آن ساخته شود تاریخی دارد که توسط پیشینیان آن اشباع شده است. به نظر من چیزی با عنوان خلق از هیچ وجود ندارد. با این حال، هدفِ گفت‌وگو با محیط موجود لزوماً ایجاد هارمونی نیست. من سعی می‌کنم زمینهٔ موجود را بپذیرم، اما در عین حال علاقه‌مند به ایجاد دیالوگ‌های چالش‌برانگیز از طریق قرار دادن یک ابژه‌ی بیگانه برای ایجاد اصطکاک {با محیط موجود} هستم؛ این کار زمینه‌ای جدید را شکل می‌دهد. (در گفت‌وگو با Emma Robertson، منتشر شده در وب‌سایت The Talks، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
رافائل مونئو

رافائل مونئو: معماری خوب قادر است زمینه را به خود جذب کند و به چیزی دیگر تبدیل شود؛ چیزی بدیع اما برخاسته از مکان خودش

زمینه {یا سیاق بنا} مهم است، و من هیچ‌گاه زمینه را رد نمی‌کنم، اما استدلال خواهم کرد که اثر من صرفاً زمینه‌گرا نیست. من همواره به فراتر از زمینه نگاه می‌کنم. من کنجاوم. من با زمینه و علیه آن کار می‌کنم. مراد من از سازگاری با بستر همین است؛ سازگاری حجم بنا با ویژگی‌های خاص بستر. دیدن این که بستر چه نیازی دارد و بنا می‌خواهد چه باشد، بازی با ضرباهنگ، تناسبات، فاصلهٔ میان عناصر مختلف، تأکید بر وضوح شیوهٔ ساخت.

مهم است که بنای تازه را به خیابان گره بزنی، تا به شهر دور و برش ارتباط یابد. معماری خوب قادر است زمینه را به خود جذب کند و به چیزی دیگر تبدیل شود؛ {چیزی} بدیع اما برخاسته از مکان خودش. هر بنای تازه باید در بافت موجود شهر سهیم باشد تا تبدیل به بخشی جدایی‌ناپذیر از آن شود. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت stirworld، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
کنت فرامپتون

کنت فرامپتون: بنایی که با زمینهٔ خود اتحاد داشته باشد در برابر کالایی شدن مقاومت می‌کند

ما همیشه ناچاریم که بنا را درون زمینه‌ای قرار دهیم. این پرسش‌ها که چگونه با زمینه رفتار باید کرد و چگونه باید از زمینهٔ موجود به زمینهٔ جدید بنا گذر کرد همواره جنبهٔ بسیار حساسی {از طراحی} است. به نظر من یکی از جوانب غم‌انگیز مدرنیزاسیون این است که در آن کوشش فراوانی برای تبدیل بنا به یک کالا وجود دارد. و روشن است که شیء آزاد {شیئی که وابسته به زمینه نیست} پیشاپیش به سوی کالا شدن خود در حرکت است. شیئی که با زمینهٔ خود اتحاد داشته باشد در برابر کالا شدن توان مقاومت دارد. و من فکر می‌کنم این موضوع هم برای بناهایی که داخل شهر هستند و هم برای آنهایی که خارج شهرند صادق است. هرچند در مورد چشم‌اندازهای طبیعی این موضوع نمایش بیشتری دارد. (در گفتگو با Ingerid Helsing Almaas و Einar Bjarki Malmquist، منتشر شده در وب‌سایت architecture norway، سال ۲۰۱۱)