دسته‌ها
چتیل تورسن

چتیل تورسن: مردم عنصر پویای معماری هستند؛ اثر معماری یک‌سره وابسته به این است که آدم‌ها در کجای آن قرار دارند

فکر می‌کنم وقتی که موفق شویم مالکیت عمومی ایجاد کنیم، {نتیجه} بهترین کار خواهد بود. {علاوه بر کتابخانهٔ اسکندریه} بنای اپرای ملی نروژ و خانهٔ باله در اسلو نیز مثال‌های درخوری هستند. {مالکیت عمومی} آستانه را برای حرکت مردم به درون یک چیز پایین می‌آورد و آن چیز را متعلق به آنها می‌کند. {در بنای خانهٔ اپرا} موضوع فقط اپرا نیست؛ موضوع این بنا خلق انتخاب‌هایی برای تجربه‌های فردی و جمعی است. هرچه بیشتر به یک چیز نزدیک شوی، بیشتر می‌توانی آن را متعلق به خود کنی. از طریق گشودگی و سخاوتمندی در معماری، می‌توانی چیزی را پس بگیری.

موضوع معماری همین است، هنر حروف اضافه: زیر، درون، از میان، در برابر. اثر {معماری} یک‌سره وابسته به این است که آدم‌های مختلف در کجا{ی آن} قرار دارند. در بیشتر موارد، مردم عنصر پویای معماری هستند. در حالی که معماری بی‌حرکت باقی مانده ما از میان یک فضا حرکت می‌کنیم. پس هنگامی که حرکت می‌کنید از طریق جنبش خود معماری را خلق می‌کنید. (در گفت‌وگو با Katia Pase، منتشر شده در وب‌سایت Australian Design Review، سال ۲۰۱۵)

دسته‌ها
مایکل گریوز

مایکل گریوز: ما امریکایی‌ها فقط جنبهٔ زیبایی‌شناسانهٔ مدرنیسم را از اروپا اخذ کردیم

در دهه‌های بیست و سی قرن بیستم، مدرنیسم اروپایی به امریکا راه پیدا کرد و در آن زمان نمایش بزرگی در موزهٔ هنر مدرن برقرار بود که {ما امریکایی‌ها} به نوعی آن را جذب کردیم و معماری مدرن در امریکا نیز از همان موقع به بعد شروع شد. اما مدرنیسم ما نوع خاصی از مدرنیسم بود. وقتی معماری مدرن در اروپا متولد شد، ریشه در خانه‌های پیش‌ساخته، هفته‌های کاری کوتاه‌تر و مشارکت اجتماعی داشت، در چیزهایی که اصلاً ربطی به زیبایی‌شناسی نداشتند. اما ما در امریکا فقط جنبهٔ زیبایی‌شناسانهٔ مدرنیسم را اخذ کردیم. ما شروع کردیم به خلق فضاها به جای اتاق‌ها. و در این کار زیاده‌روی کردیم، مثلاُ سراغ درهای شیشه‌ای رفتیم، و نهایتاً نتیجه این شد که حریم خصوصی از بین رفت.

راه حل این است که هر دو را داشته باشیم. این که اتاق‌هایی خلق کنیم که به اندازهٔ کافی بزرگ باشند تا احساس گشودگی و مشارکت، بسته به این که چگونه دلتان بخواهد با فضای بیرون مشارکت کنید، ایجاد کند. و این که اتاق‌هایی بسازیم که بتوانید در آنها بخوابید و پرده یا کرکره را ببندید تا اتاقی تاریک در اختیار داشته باشید و {و با داشتن چنین اتاقی} در فضایی که آتریومی به ارتفاع دوطبقه و اتاقی شیشه‌ای دارد به خواب نخواهید رفت. این همان زبانی است که من از آن صحبت می‌کنیم. اجزایی تکراری در بناها و خانه‌ها وجود دارد که اندیشیدن به آنها همیشه جذاب است. (در گفتگو با Amy Rose Dobson، منتشر شده در وب‌گاه Curbed، سال ۲۰۱۲)