یکی از خصوصیات معماری ایرانی این است که وقتی شما به آن نگاه میکنید، عناصر متشکله بنا را میبینید. این را کمتر کسی درک کرده و میداند. ستون را میبرند زیر گچ. ستونهای من آهنی است. کانالهایم ریتم دارد. روی آجر که نمیتوانم سیمکشی کنم. سیمکشیهایم در کانال است. هیچ ابایی هم ندارم از این نوع تعبیرات. گوته میگوید ابداع فرم اگر تعبیری درست نداشته باشد، مد است. مثلاً پورشه مدل ۱۹۹۲ یک شکل است، مدل ۱۹۹۳ یک شکل و ۱۹۹۴ هم یک شکل دیگر. همینطوری مد عوض میشود. مد زمان تولد و مرگ دارد ولی معماری اینطوری نیست. مرگ برای معماریای تعریف میشود که هویت ندارد. شما خانه بروجرودیها و طباطباییها را ببینید که هنوز دل میبرد. از معماری پایدار نام برده میشود، این گونه معماریها پایدارند. البته این نوع از هنر معماری را ما امروز نمیتوانیم تکرار کنیم زیرا در گذشته زندگی نمیکنیم. این نوع ساختمانها، نحوه تفکر به فضا را بیان میکند نه اینکه صرفاً تکرار شوند. زیرا نحوه زندگی ما و تکنولوژی ساخت، یکصد و اندی سال پیشروتر از آن است. من خودم هرگز گذشتهام را تقلید نمیکنم. خانه من، خانه بروجرودیها نیست اما هر کس آن را میبینید، میگوید عجب خانه ساکت، خوب و عجیب و غریبی است و آرامش و آسایش و حریم خصوصی را در آن درمییابیم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وبگاه هنرآنلاین در سال ۱۳۹۷)
برچسب: گوته
میدانیم سنن و آداب و رسوم پدیدههای زمانی هستند و مانند خود زمان دائما در حال تغییر و تبدیلاند و نمیتوان آنها را ثابت و غیر قابل تبدیل فرض کرد و مردم هر عصری آداب و سنن مختص بهخود را دارند و بدیهی است که هنرمند هم در کارها و آثار خود ترجمان افکار و روحیات و آداب و رسوم مردم معاصر خود میباشد. بهخصوص معماری که پدیدهای است صددرصد اجتماعی. {…} همانطور که نقاش روی کرباس و مجسمهساز روی سنگ و موسیقیدان با آلات موسیقی ایدهٔ خود را که ترجمان محیط خویش است به منصهٔ ظهور میرساند، همچنین معمار نیز از شرایط و امکانات و مصالح موجود زمین استفاده کرده و افکار و روحیات و آداب و سنن جامعهٔ خود را کریستالیزه نموده و اثر خود را بهوجود میآورد و بدیهی است که باید در این اثر خود ریتم و هماهنگی و تناسب را نیز در نظر بگیرد. زیرا همانطوری که گوته نویسندهٔ معروف آلمانی گفته «معماری کریستالیزاسیون موزیک میباشد» و یا به قول پل والری نویسنده و شاعر معروف فرانسه «معماری باید بخندد و آواز بخواند نه اینکه لال باشد». معماری باید گویا باشد و با زبان بیزبانی خود از زندگی و جامعهٔ خود سخن بگوید. (در مقالهٔ «معماری ایران در دوراههٔ سبک ملی و جدید» در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۱، سال 1348)