گرچه بسیاری از معماران نماد میسازند، اما آنجه میسازند معمولاً نمادهایی هستند که برای خودشان و تعداد کمی از همکارانشان معنادار است. اما چنین شیوههایی از تحققِ خود، نمیتواند تمامِ ماجرا باشد. معماران آن خدایگانی نیستند که قرن نوزدهمِ شیفتهی نبوغ میخواست از آنها بسازد. آنها باید در خدمتِ جامعه و کارفرمایانشان باشند. البته این بدان معنا نیست که باید صرفاً به کارفرمایان خود وابسته باشند. در واقع، آنها نیاز دارند وظایف طراحانهی خود را گستردهتر از آنچه انجام میدهند، تعریف کنند. و بناهای آنها میتواند طیف بسیار گستردهتری از اطلاعات را منتقل کند. (در گفتوگوی منتشر شده در کتاب Talking architecture: interviews with architects در سال ۲۰۰۸)
برچسب: گوش کردن به همکاران
فهمیدن این {که در فرآیند طراحی چه زمانی باید از تولید گزینههای مختلف طراحی دست کشید} بسیار مشکل و بسیار مهم است. بعضی اوقات خودتان متوجه میشوید که فلان طرح همانی است که باید باشد. بعضی اوقات باید دست بکشید چرا که {اگر ادامه دهید} وقتتان تمام میشود. مسئله پول نیست، چرا که پول همیشه خواهد آمد، اما شما ناچارید که برای خود زمان پایانی در نظر بگیرید. اگر در حال طراحی برای مسابقه هستید میتوانید تمام شب را کار کنید، اما بالاخره صبح میشود و باید کار را تمام کنید. {…}
{در فرآیند طراحی در دفتر ما} همهٔ تصمیمات را خودم میگیرم. اما همیشه به همکارانم به دقت گوش میکنم و گاهی هم تصمیمم را تغییر میدهم. همیشه یک نفر باید باشد که حرف آخر را او بزند. ما هیچگاه بحث نمیکنیم. همه میتوانند نظرشان را بگویند، اما در آخر منم که تصمیم خواهم گرفت. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبسایت archdaily، سال ۲۰۱۹)