خب، {من به زمان میاندیشم} از این حیث که همهچیز تغییر میکند و این تجربهای است که من با بناهای خود نیز داشتهام. بنای اداری سنترال بهیر در آپلدورن دیگر یک بنای اداری نیست. مالکانش دیگر آن را به منزلهٔ یک اداره نمیخواستند. ما در حال حاضر مشغول تبدیل آن به بنایی مسکونی هستیم، و این کاملاً با این ایدهٔ ما در آن بنا تناسب دارد، این ایده که فضایی مخصوص اداره خلق نکردیم و در عوض واحدهایی فضایی را که میتوانست برای کارکردهای مختلف استفاده شود درست کردیم. من حالا این فرصت را دارم تا نشان دهم که این واحدهای فضایی میتواند با کارکرد مسکونی اشغال شود.
ایدهٔ اصلی برای من این است که ما نباید کارکردگرا باشیم و چیزهایی را مخصوص یک مقصود خاص خلق کنیم، بلکه ما چیزها و ساختمانهایی را میسازیم که میتواند به روشهای مختلف به کار رود، و این که ما بر روی این که ملزوماتِ این ساختمان چه چیزهایی است تمرکز میکنیم. کدام ملزومات همواره ضروری هستند؟ کدام ملزومات است که همواره کار میکنند؟ شما همیشه به مستراح نیاز دارید، همیشه به پلکان نیاز دارید، به چیزهایی که مستقل از زمان هستند.
بسیاری از بناهای من، تا آنجایی که به کارکرد مربوط میشود، کاملاً تغییر کردهاند. این موضوع برای من بسیار مهم است. من میبینم که همهٔ معماران معروف در حال ساختن کتابخانههای زیبا و موزههای زیبا هستند. خب موزهها به نسبت بناهایی بیخطر هستند چرا که شما میتوانید هر فضایی را داخل آنها ایجاد کنید، اما وقتی دیگر به موزه احتیاجی نداشته باشید چه کار میکنید؟ چگونه میتوانید موزهٔ گوگنهایم فرانک گری در بیلبائو را استفاده کنید؟ ناچار هستید آن را دور بیندازید. من دوست دارم چیزهای بادوامتر و پایدارتری بسازم. (در گفتوگوی منتشر شده در وبسایت Architecture and Education، سال ۲۰۱۷)