
رافائل مونئو | Rafael Moneo
رافائل مونئو، متولد سال ۱۹۳۷، معمار اسپانیایی برندهٔ جوایز متعدد از جمله جایزهٔ پریتزکر است.معماری خوب قادر است زمینه را به خود جذب کند و به چیزی دیگر تبدیل شود؛ چیزی بدیع اما برخاسته از مکان خودش.
زمینه {یا سیاق بنا} مهم است، و من هیچگاه زمینه را رد نمیکنم، اما استدلال خواهم کرد که اثر من صرفاً زمینهگرا نیست. من همواره به فراتر از زمینه نگاه میکنم. من کنجاوم. من با زمینه و علیه آن کار میکنم. مراد من از سازگاری با بستر همین است؛ سازگاری حجم بنا با ویژگیهای خاص بستر. دیدن این که بستر چه نیازی دارد و بنا میخواهد چه باشد، بازی با ضرباهنگ، تناسبات، فاصلهٔ میان عناصر مختلف، تأکید بر وضوح شیوهٔ ساخت.
مهم است که بنای تازه را به خیابان گره بزنی، تا به شهر دور و برش ارتباط یابد. معماری خوب قادر است زمینه را به خود جذب کند و به چیزی دیگر تبدیل شود؛ {چیزی} بدیع اما برخاسته از مکان خودش. هر بنای تازه باید در بافت موجود شهر سهیم باشد تا تبدیل به بخشی جداییناپذیر از آن شود. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبسایت stirworld، سال ۲۰۲۰)
امروز هرچه قابل ساختن باشد را میسازند اما برای ساختن چنین بناهایی توجیهی واقعی وجود ندارد.
امروز هرچه قابل ساختن باشد، ساخته خواهد شد، اما هیچ استدلال و یا توجیهی واقعی برای این که چرا باید چنین بناهایی ساخته شود وجود ندارد. مطمئناً دانش معماری به فراوانی وجود دارد، اما نقد واقعی کمیاب است، حتی در روزنامهها. هیچکس در پی فهم معنای اجتماعی یک ساختمان نیست. {از همین رو} تاریخدانان نسبت به دیگران فهم بهتری از معماری دارند. (در گفتگو با Edwin Heathcote، منتشر شده در وبسایت Financial Times، سال ۲۰۱۷)
گردشگری بسیار مخرب است. شهردارانی که آرزو دارند شهرهایشان را به مکانهای گردشگرپسند تبدیل کنند نمیدانند که بزرگترین نعمتی که یک شهر میتواند از آن بهرهمند باشد این است که گردشگر نداشته باشد. بارسلونا آنقدر بزرگ هست که بتواند در برابر گردشگری مقاومت کند چون {زندگی شهری آن} در محلههای خاصی متمرکز شده است، اما چه بسیار شهرهای کوچکی که گردشگری آنها را مضمحل کرده است، مثلا فلورانس، ونیز یا حتی رم. در واقع جهانیسازی همراه با سهولت مسافرت باعث شده تا ما به نقاط مختلف سفر کنیم و از {مواجهه با} شهرهای دیگر لذت ببریم. حقیقت این است که لذت ما از مواجهه با جهانهای متفاوت از قبول این مسئله ناشی میشود که آن جهان متفاوت به ما تعلق ندارد. عدم تعلق همیشه این معنی را میدهد که ما شهرهای دیگر را در مقام غریبهای در یک جهان دوردست درک میکنیم. به نظر من به سختی میتوان حقیقت یک شهر را از نگاه یک گردشگر بهجا آورد. (در گفتگو با Magda Anglès و Judit Carrera منتشر شده در وبسایت PublicSpace، سال 2010)
حضور پررنگ چهرههای مشهور معماری در رسانهها و در معرض دید عموم با این واقعیت مرتبط است که اکثر پروژههای بزرگ معماری با بودجههای دولتی ساخته میشوند. اگر پول این پروژهها از جیب مردم پرداخت میشود، پس مردم این حق را دارند که بدانند پشت پردهٔ آنها چه کسانی قرار دارند و چگونه چنین پروژههایی به معمارانی خاص اعطا میشود. و این ماجرا زمانی رخ میدهد که این تصویر رویاگونه از معماری در ذهن مردم نفوذ کند که معماران به مثابه نمایندگان شاخهای از فرهنگ اجازه دارند مانند سایر هنرمندان هرکار که میخواهند انجام دهند. اما همانطور که من پیشتر گفتهام، معماری نمیتواند زمینهای برای بیان آزاد و اکسپرسیونیستی باشد. باید پذیرفت که معماری با تعهداتی که در قبال جامعه دارد تعریف میشود. بر همین اساس، معماران نیازی به آزادیها و امتیازهای هنرمندان سلبریتی دیگر رشتهها ندارند. (در گفتگو با وبسایت Design Curial، سال 2014)