فخرالدین فخرالدینی
زیبایی پرتره وابسته به نمایش بافتها و آناتومی صورت است.
معمولاً یك عكاس چهرهپرداز باید به درون شخص راه پیدا كند یعنی حسی را كه واقعاً از او میگیرد بتواند منتقل كند. این موضوع خیلی با عكسهایی كه عكاسان در اندازه 4*6 میگیرند متفاوت است. حالتهای اینگونه عكسها كلیشهای است. در واقع پرترهپردازی هنوز در ایران جایگاه خودش را پیدا نكرده است. نمونهٔ آن روشی است كه با استفاده از روتوشهای بیحساب و كتاب عكسهای تصنعی به وجود میآورد. به همین دلیل كسی به این كار تمایل ندارد. به ویژه با روشهای عكاسی دیجیتال كه شخصیت فرد كمرنگ و مبهم و چشمها نازیبا میشوند. به نظر من زیبایی پرتره وابسته به نمایش بافتها و آناتومی صورت است. عكاس باید كاملاً به این جزئیات آگاهی داشته باشد و بتواند آنها را زیباتر نمایان كند. چهرهپردازی كه تنها دكلانشور زدن نیست. باید محیط كار عكاس و نورپردازیهایی كه انجام میدهد چهره را كاملاً طبیعی ثبت كند. به این منظور ممكن است از پنج یا شش منبع نوری هم استفاده كند. (در گفتگو با محمود عبدالحسینی نویسندهٔ مجلهٔ هنرهای تجسمی، ش ۲۳، شهریور سال 1384)
با مدل باید حرف زد، چای خورد، دوست شد تا آن لحظه لازم برای عكاسی فراهم شود.
من معمولاً عجولانه کار نمیکنم، فکر میکنم باید به مدل فرصت داد تا با آدم دوست شود و وجود دوربین و عکاسی را حس نکند. در این حالت است که میشود کار کرد. یعنی با مدل باید حرف زد، چای خورد، دوست شد تا آن لحظه لازم برای عکاسی فراهم شود. آن وقت باید بدانید که پشت دوربین چه کار باید کرد تا لحظه شکار فرا برسد. گاهی اوقات ساعتها، ولی بارها دو تا سه روز هم وقت گذاشتهام. هنگام نقاشی از چهره ممکن است چند روز مدل رفت و آمد کند و هر بار با قیافهای، یک روز خسته، یک روز بیروحیه و یک روز با مشکل مالی و … ولی هنگام عکاسی بیشتر فرصت پیدا کردن لحظه مناسب وجود دارد. هرگاه قیافه مناسب است عکس گرفته میشود. من معمولاً تا به قیافه مدلهایم عادت نکنم عکس نمیگیرم. (در گفتگو با محمود عبدالحسینی نویسندهٔ مجلهٔ هنرهای تجسمی، ش ۲۳، شهریور سال 1384)