آلوارو سیزا | Álvaro Siza
آلوارو سیزا، متولد سال ۱۹۳۳، معمار و مدرس معماری اهل پرتغال است.معمار خوب آرامآرام کار میکند.
نظام فعلی تأمین مالی پروژهها فقط برای مدت بسیار کوتاهی اجازه میدهد که هم به سفارش فکر کنیم و هم به برنامهی طرح. سرمایهگذارها برای مدت بسیار طولانی از این واقعیت آگاه بودهاند که ارتباطات هزینهبر است. به اینها افاضه کنید کامپیوتری شدن حرفهی ما را. کامپیوتر کمک بزرگی به ایدئولوژی کارایی کرده است، بدون این که همیشه همینقدر واضح باشد که این مطالبه {برای کارایی بیشتر} در این حرفه قابل توجیه است.
اما فارغ از این که چهجور ماشینهایی را {برای فرایند طراحی} تعبیه میکنید، ساده است که هیچ میانبری برای یافتن راه حل برای مسائل معماری وجود ندارد. نه فقط این، بلکه در عصر ما این خیلی حیاتیتر از همیشه است که بر داشتن زمان بیشتر اصرار کنید. پیشرفتهای اجتماعی، فناورانه و اقتصادی خیلی سریع اتفاق میافتند و از این رو برای دادن یک پاسخِ بهجا به مسائل معماری لازم است که همهی زمان و انرژی موجود را در اختیار داشته باشی.
معمار این دورهی زمانی را نه چندان برای تولید طرح، بلکه بیشتر برای تحلیل تقریباً ناخودآگاه همهی جنبههای سفارش نیاز دارد. هر سفارش برای به تحقق رسیدن به ایدههایی نیاز دارد و ایدهها برای پخته شدن نیازمند زمان هستند. به همین سادگی.
ثروت روابط متقابل میان جنبههای مختلف {طرح را در نظر بگیرید}، مثلاً مفصلبندی دقیق فضاها، که چیزی است که به خودی خود اتفاق نمیافتد؛ وقتی پول نقش بیش از اندازه مهمی بازی میکند، آنچه نصیب شما میشود فقر در اینجور روابط است. یک معمار خوب آرامآرام کار میکند. (در گفتوگوی منتشر شده در کتاب The Invisible in Architecture در سال ۱۹۹۴)
من هیچ فاصلهای میان نقاشی و مجسمهسازی و معماری نمیبینم.
من فکر میکنم که معماری به همان انگیزه و خواست انسانی تعلق دارد که نقاشی یا مجسمهسازی یا سینما و نوشتن -ادبیات- به آن مربوط است. معماری به نیاز انسان برای ادراک و بیان تعلق دارد. من هیچ فاصلهای میان نقاشی و مجسمهسازی و معماری نمیبینم. مجسمهسازانی هستند که معمار شدند، برای نمونه من لااقل یکی از آنها را میشناسم. با این حال معمولاً فاصلههایی مصنوعی ایجاد میشود و این باعث تأسف است.
همچنین بحثهایی هست دربارهٔ معماری به منزلهٔ مانعی برای بیان آزاد در موزهها؛ من بخشی از آن را در سانتیاگو و همچنین موزهٔ اوپورتو احساس کردم. و بعضی مواقع این بحثها به رد کلی معماری نزدیک میشود.
برخی از موزههای معاصرتر فضای صنعتی را برمیگزینند و آن را برای ایجاد یک موزه تعدیل میکنند. برخی هم فضای موزه را از بیرون میبندند، گویی که نمیخواهند منظر بیرونی مزاحمشان شود. من بابت این موانع {ایجاد شده برای معماری} متأسفم. (در گفتوگو با Dawne Mccance، منتشر شده در مجلهٔ Mosaic، شمارهٔ ۴، دورهٔ ۳۵، سال ۲۰۰۲)
وجه کارکردی یک بنا هیچگاه نباید آسیب ببیند اما دستیابی به زیبایی اولویت اصلی هر نوع معماری است.
معماری کردن نوعی خدمت است. وقتی کارفرما چیزی بخواهد، معماران وظیفهٔ اخلاقی دارند تا طرحی عرضه کنند که به مجموعهٔ مشخصی از منظورها پاسخی تا حد ممکن دقیق بدهد. اما باید به یاد داشته باشیم که معماری باید آزاد بماند. معماری باید تلاش کند که چیز دیگری بشود، نه فقط راه حلی برای کارکردها.
در مقام یک معمار، نمیخواهم که فقط مشغول حل مشکلات باشم. موضوعات دیگری نیز در معرض خطر است. موضوع حقیقی حفظ تعادلی نیکوست. وجه کارکردی یک بنا هیچگاه نباید آسیب ببیند، اما معماری باید بسیار بیشتر از آن باشد و دستیابی به زیبایی اولویت اساسی هر نوع معماری است. (در گفتوگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبسایت archdaily، سال ۲۰۱۷)
در آغاز یک طرح، بیشتر از هر چیز دیگر، لزوم این را حس میکنم که خود را در اتمسفر و جو مکان پروژه غرق کنم. منظورم از اتمسفر مکان، محیط فرهنگی آن، بستر طبیعی آن و انباشتگی ابنیهٔ اطراف آن است. پس از آن، بر مبنای غریزهٔ خود، و نه بر اساس تحلیل، شروع میکنم به نوعی پرسهزنی در اطراف طرح. زمانی که ایده به بلوغ برسد، تجزیه و تحلیل و مطالعات بیشتری را، در مقیاسی دقیقتر میتوان در طرح وارد کرد. من اولین گام برای کشف طبیعت فرم و اتنظام فضا را از طریق {بررسی} تاریخ شهر یا ناحیهٔ خاص بستر طرح برمیدارم. (در گفتگو با José Antonio Aldrete-Haas، منتشر شده در وبگاه مجلهٔ BOMB، سال ۱۹۹۹)
سنت به معنای تحجر و عدم تحرک نیست. کاملا برعکس، ارزش سنتها در این است که در برابر نوآوری گشاده هستند. سنت و نوآوری متضاد نیستند، بلکه این دو مکمل و متمم یکدیگرند. سنت از تبادلهای پی در پی {فرهنگها} ناشی میشود. تمدنهای محدود شدهای که سعی میکنند سنتهایشان را بدون استقبال از ایدههای تازه حفظ کنند به زودی متلاشی میشوند. هر تمدن سنتی و پایدار از تمدنهای بیرون از خود تاثیر میپذیرد. (گفتگو با وبسایت آرکدیلی، سال 2017)
من به زیبایی علاقمندم. زیبایی یعنی اوج عملکرد. اگر چیزی زیبا باشد یعنی آن چیز کاربردی است. من زیبایی و عملکرد را از هم جدا نمیبینم. زیبایی همان عملکرد کلیدی در معماری است. جستجو برای یافتن زیبایی باید دغدغهٔ نخست هر معمار باشد. (گفتگو با وبسایت آرکدیلی، سال 2017)