استیون هال | Steven Holl

استیون هال متولد سال ۱۹۴۷ معمار و هنرمند صاحب‌نام امریکایی است.

من تلاش نمی‌کنم در مسابقات پیروز شوم و شاید به همین علت است که در تعدادی از آنها پیروز شده‌ام.

استیون هال

نافرمانی برای معمار {یک ویژگی} مهم است. من در حال تهیهٔ فهرستی بودم از همهٔ صد و شصت مسابقه‌ای که در آن شرکت کرده‌ایم. ساموئل بکت گفته است که شکست اصلی است که یک هنرمند باید آن را دربکشد و فهم کند. «شکست» یک اصل است.

شکست بخورید، باز هم شکست بخورید، بهتر شکست بخورید. در صد و شصت مسابقه، ما سی و چهار بار پیروز شده‌ایم. تعداد شکست‌ها خیلی بیشتر از پیروزی است. شما باید قادر باشید که خودتان را بلند کنید، گرد و خاک را از خود بتکانید و دوباره تلاش کنید. از آن لذت ببرید.

من واقعاً از مسابقات لذت می‌برم! چرا؟ چون مسابقه جایی است برای تجربه. من تلاش نمی‌کنم در مسابقات پیروز شوم و شاید به همین علت است که {تا کنون} در تعدادی از آنها پیروز شده‌ایم. ما تلاش می‌کنیم که بهترین کار ممکن را انجام دهیم و لزوماً مطیع آنچه آنها از ما می‌خواهند نباشیم. (در گفت‌وگو با Durganand Balsavar، منتشر شده در سایت The Hindu، سال ۲۰۲۱)

از جنبه‌های تأسف‌برانگیز امروز این است که به حد کافی منتقد معماری وجود ندارد.

استیون هال

من واقعاً معتقدم که معماری بسیار مهم است. من با اندیشهٔ وینستون چرچیل مبنی بر این که «نخست ما ساختمان‌هایمان را شکل می‌دهیم و سپس ساختمان‌ها ما را شکل می‌دهند» موافقم. یکی از جنبه‌های تأسف‌برانگیز امروز این است که به حد کافی منتقد معماری وجود ندارد. ضروری است که افشاگری و نقد دربارهٔ اثر معماری {در رسانه‌ها} پوشش داده شود، چرا که معماری نقشی بسیار مهم در شیوهٔ زندگی ما دارد. وقتی یک بنای عالی تحقق می‌یابد باید پوشش داده شود و مورد تحلیل و مطالعه قرار گیرد. {ساخته شدن یک بنای عالی} اتفاق نادری است و صرفاً نتیجهٔ زحمت یک معمار مستعد نیست، بلکه نتیجهٔ تلاقی یک کارفرمای عالی و یک معمار مستعد است. (در گفتگو با Andrew Caruso، منتشر شده در سایت National Building Museum، سال ۲۰۱۲)

معماری نباید مداخلهٔ چندانی در منظر خود کند بلکه باید آن را تشریح کند.
استیون هال

ساختمان با ترکیب‌شدن با یک مکان، با گردآوردن معنای یک موقعیت، پا را از نیازهای فیزیکی و عملکردی فراتر می‌گذارد. معماری نباید در منظر خود چندان مداخله‌ای کند، بلکه باید آن را تشریح کند. روشنگری در مورد یک سایت، تکراری ساده‌انگارانه از «زمینه»‌اش نیست؛ آشکارسازی جنبه‌ای از مکان ممکن است حتی «ظاهرش» را تأیید نکند. به این ترتیب روش‌های مرسوم دیدن ممکن است دیگر به کار ما نیایند. معماری و سایت باید ارتباطی تجربی داشته باشند، پیوندی متافیزیکی، پیوندی پوئتیک.

هنگامی که یک اثر معماری با موفقیت یک ساختمان و یک موقعیت را با یکدیگر درمی‌آمیزد، شرایط سومی آشکار می‌شود. در این سومین هستی، دلالت‌های مصداقی و دلالت‌های ضمنی با یکدیگر ترکیب می‌شوند؛ بیان به ایده‌ای پیوند می‌یابد که به سایت مرتبط است. جنبه‌های مختلف یک نیک، تلقین‌کننده و ضمنی هستند. (در مقاله‌ای با عنوان «لنگرانداختن» در سال ۱۹۸۹، منتشر شده در کتاب «نظریه‌ها و مانیفست‌های معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)

در مورد استفادهٔ درست از نور طبیعی در معماری نوعی گرایش به جهالت وجود دارد.
استیون هال

در مورد استفادهٔ درست از نور طبیعی در معماری نوعی گرایش به جهالت وجود دارد. بناهایی که در سرتاسر خیابان دفتر من در حال ساخته‌شدن هستند بدون هیچ درکی {از اهمیت نور طبیعی} بنا می‌شوند. این بناها فضاهایی بسیار عمیق با پنجره‌هایی با جاگذاری اشتباه دارند، یعنی عملاً نور نمی‌گیرند. البته اینها ساختمان‌های بساز و بفروشی هستند و بنابراین وجود این اشکالات در آنها چندان هم جای تعجب ندارد.

با این حال، پیشرفت‌های جالب توجهی در این زمینه که نور طبیعی چه تأثیری بر مغز دارد به وجود آمده است. این موضوع در حوزه‌های دیگر دانش، همچون علوم اعصاب، مورد توجه است و ما در مقام معمار لازم است که از آنها بیاموزیم. شاید این پژوهش‌ها درک بهتری از این که ما معماران کجای کار هستیم ایجاد کند و راهی برای حرکت به‌سوی آینده به ما نشان دهد. (در گفتگو با Robert Martin، منتشر شده در وب‌گاه arcspace، سال ۲۰۱۷)

نسبت نور به فضای معماری مثل نسبت صدا به اثر موسیقی است.
استیون هال

به نظر من نسبت نور به فضای معماری مثل نسبت صدا به موسیقی است. {…} اگر شما قطعه‌ای موسیقی داشته باشید، صفحات نوت موسیقی برای سازهای مختلف دارید، ریتم دارید، انواع کانترپوان دارید، ساختار و استراکچر دارید. در نهایت صداست که همهٔ اینها را اجرا می‌کند و به واقعیت تبدیل می‌کند. اگر صدا نباشد همهٔ آنها تنها انتزاع است. همین ماجرا در معماری هم وجود دارد. در معماری شما کانسپت فضایی دارید، استراتژی‌های مفهومی دارید، اما مادامی که بر آنها نور نپاشید هیچ کدام به منصهٔ ظهور نمی‌رسند. (مصاحبه با وب‌سایت Ravelin، سال 2015)

شما به مثابه طراح به ایده‌ای نیاز دارید که طرح را در مکان آن و برای منظور آن معنی‌دار و قابل توجه کند.
استیون هال

نحوهٔ شکل‌گیری هر طرح برای من منحصر به فرد است، زیرا نیروهایی همچون بستر طراحی، شرایط موجود، فرهنگ، آب و هوا و برنامه در هر طرح نسبت به طرح دیگر متفاوت است. بنا بر این شما به مثابه طراح به ایده‌ای نیاز دارید تا این نیروهای متعدد را در کنار یکدیگر متحد کند؛ ایده‌ای که طرح را در مکان آن و برای منظور آن معنی‌دار و قابل توجه کند. این همان مسیر همیشگی من برای آغاز پروژه‌هاست. (گفتگو با اندرو کاروسو در وبسایت NBM، سال 2012)