
سیاوش تیموری
سیاوش تیموری، متولد سال ۱۳۱۶، معمار و استاد دانشگاه ایرانی است.دانشکدههای معماری ما باید مقام انسان را به دانشجویان تدریس کنند، اما کار برعکس است.
انسان اشرف مخلوقات خدا و خلیفة الله است، بنابراین آثاری که ارائه میکند هم نشان از این ویژگیها باید داشته باشد. در خلقت خداوند، هندسه تعریف نشده است بلکه در آن موازنه و توازن معنا پیدا میکند. این ما انسانها هستیم که با هندسه، کارمان را زیر سوال میبریم. جرئت میخواهد تا یک معمار بگوید هنگامی که کار میکنم از تعادل خارج نمیشوم، بنابراین امروز در ساختمانسازی، بیشتر مهندسی صورت میگیرد نه معماری. در حقیقت ما معماری را کنترل میکنیم.
دانشکدههای ما به دانشجویان معماری ما باید مقام انسان را تدریس کنند اما کار برعکس است، همه بر شکلگرایی تأکید دارند. نتیجهٔ کار هم ساختمانهای عجیب و غریب است. اشکال عجیب و غریبی که ما معمارها در میآوریم بعد از مدتی دل را میزند. وقتی ما عدم تعادل در کار ایجاد میکنیم فرمهای ما از حیز انتفاع ساقط میشوند. ما ایرانیها در ابداعات فرمهای معماری تکنولوژی بالایی داشتهایم. نمونهاش گنبد سلطانیه که ایتالیاییها برای ساخت کلیسا از آن اقتباس کردند. متاسفانه فرمگرایی به دانشجویان ما تدریس میشود و به درون و مقام انسان که باید در آن بنا زندگی کند، بیتوجهی میشود.
{…} من معتقدم که ما باید نحوهٔ تفکر فضاهای گذشته را در خانهها و محیطهای عمومیمان پیاده کنیم. به دانشجویان ما یاد میدهند که معماری انسانمحور را فقط نقاشی کنند اما اجرایی کردن آنها را یاد نمیدهند. در نتیجه آنها نقشهایی زیبا و خیالی طرح میکنند اما هیچگاه قابل اجرا نیست. وقتی هم از او دربارهٔ فلسفه طرحش میپرسی، چیزی برای پاسخ دادن ندارد چه رسد به کسی که میخواهد درباره آن قضاوت کند. فراموش نکنیم که همه ظرایف و نیازهای انسانی ما در معماری ایرانی، تعریف و جایگاه دارد و ما امروز باید با توجه به حوائجمان، به این تعاریف توجه بیشتری کنیم و آنها را به عرصه عمل بیاوریم. (در گفتگو با نورالدین آقاکوچک، منتشر شده در روزنامهٔ ایران، سال ۱۳۹۰)
یکی از خصوصیات معماری ایرانی این است که وقتی شما به آن نگاه میکنید، عناصر متشکله بنا را میبینید. این را کمتر کسی درک کرده و میداند. ستون را میبرند زیر گچ. ستونهای من آهنی است. کانالهایم ریتم دارد. روی آجر که نمیتوانم سیمکشی کنم. سیمکشیهایم در کانال است. هیچ ابایی هم ندارم از این نوع تعبیرات. گوته میگوید ابداع فرم اگر تعبیری درست نداشته باشد، مد است. مثلاً پورشه مدل ۱۹۹۲ یک شکل است، مدل ۱۹۹۳ یک شکل و ۱۹۹۴ هم یک شکل دیگر. همینطوری مد عوض میشود. مد زمان تولد و مرگ دارد ولی معماری اینطوری نیست. مرگ برای معماریای تعریف میشود که هویت ندارد. شما خانه بروجرودیها و طباطباییها را ببینید که هنوز دل میبرد. از معماری پایدار نام برده میشود، این گونه معماریها پایدارند. البته این نوع از هنر معماری را ما امروز نمیتوانیم تکرار کنیم زیرا در گذشته زندگی نمیکنیم. این نوع ساختمانها، نحوه تفکر به فضا را بیان میکند نه اینکه صرفاً تکرار شوند. زیرا نحوه زندگی ما و تکنولوژی ساخت، یکصد و اندی سال پیشروتر از آن است. من خودم هرگز گذشتهام را تقلید نمیکنم. خانه من، خانه بروجرودیها نیست اما هر کس آن را میبینید، میگوید عجب خانه ساکت، خوب و عجیب و غریبی است و آرامش و آسایش و حریم خصوصی را در آن درمییابیم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وبگاه هنرآنلاین در سال ۱۳۹۷)
یکی از خصوصیات مهم هنرها، ریتم و تناسبات است. ما این ریتم و تناسبات را در موسیقی، هنرهای نمایشی، گرافیک، مجسمهسازی و نقاشی میبینیم و همین ریتم و تناسبات در معماری هم وجود دارد. چرا میگویند معماری مادر همه هنرها است؟ بگذارید راحتتان کنم؛ معماری برای من حجاری فضای بیش بعدی است بر حسب نیاز به فضای کاربردی آدمها، که با مصالح تحدید میشود. این تعریف من است. معماری حجاری فضا است. از کار میکل آنژ سختتر است چون میکل آنژ سنگ را میتراشید و محدودیت بعد نداشت. فضای معماری بیش بعدی است و تا خارج از کهکشان هم میرود. این فضای بیش بعدی را با پیوستن مصالح میشود محدود کرد. تابلویی را اگر نقاش خراب کند، با یک بوم دیگر، دوباره آن را میسازد. حجار اگر یک سنگی را خراب کند، جبران مافات آن، یک سنگ دیگر است. یک اشتباه در سینما، مثلاً صد متر فیلم ضرر محسوب میشود و در هنرهای نمایشی و موسیقی هم اگر نقصانی رخ بدهد، با تمرین و تکرار میشود اشتباه را جبران کرد اما وقتی معمار طرحی را خراب کند، دیگر هیچ کاری نمیشود کرد. چون هزینههای هنگفت برای آن میشود و این خسارتها جبران ناپذیر است. اگر یک استادیوم را خراب کردیم دیگر نمیشود بگوییم که انشاءالله در استادیوم صدهزار نفری بعدی جبران مافات خواهیم کرد! بنابراین اجازه هیچ اشتباهی برای معمار وجود ندارد و معماری حساسیت میخواهد. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وبگاه هنرآنلاین در سال ۱۳۹۷)
متأسفانه آموزش معماری را دست آدمهایی دادهاند که معلوم نیست چقدر توانایی درک از فضای انسانی و اجرای آن دارند. این در حالی است که ما آمار بالایی از دکتری معماری داریم و مدام میشنویم که فلانی دکتر است. اما من معتقدم که معماری دکتری ندارد زیرا معماری حرفه و فن است. بعضی از معمارانی که دورههای مثلاً تخصصی را در بعضی از کشورهای خارج دیدهاند از حرفه و فن، ویژگیهای فن را از یاد برده، حرفه را نیز به حرف مبدل ساخته و در تعلیم معماری به حرف زدن اکتفا مینمایند که جای تأسف است. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وبگاه هنرآنلاین در سال ۱۳۹۷)
متأسفانه بسیاری از اشتباهات معماری نتیجهٔ خواستهٔ کارفرمایان است. کارفرمایان ما تا زمانی که نتوانند به معماری نظیر پزشکی احترام نگذارند و نظرات خود را تحمیل کنند، معماری نمیتواند مستقل شود. البته قبول دارم که سفارش دهنده باید خواسته خود را مطرح کند اما برای اجرای این درخواستها باید دست معمار باز باشد. بسیاری از مواقع پیش میآید که یک معمار نظرات کارفرما را که غیراصولی است، نمیپذیرد اما سایرین آن را اجرا میکنند و همین سبب میشود که ما شاهد ادامه این روند باشیم. (در گفتگو با خبرنگار وبگاه هنرآنلاین، سال 1397)
معمار باید بر اساس ویژگیهای شخصی که در ساختمان زندگی میکند و بررسی اوضاع سیاسی و اقتصادی مملکت طراحی کند. چون معماری هزینهبر است و مانند تابلوی نقاشی نیست که اگر روی بوم زدیم و خوشمان نیامد آن را سفید کنیم و یک نقش دیگر طراحی کنیم. اگر معماری از بن و پی خراب ساخته شود و درست طراحی نشود تا ابد جواب نمیدهد. من اگر استادیوم صدهزارنفری برای شهر تهران بسازم و درست نباشد نمیتوانم به مردم بگویم انشاءالله استادیوم صدهزارنفری بعدی جبران میکنم! معماری جای اشتباه ندارد. من اگر بودم میگفتم گردن معماری را که اشتباه میکند بزنند. (در گفتگو با آرزو افشار زاده، منتشر شده در هفتهنامهٔ پیام ساختمان، ش 212، سال 1394)
{به معماران جوان} توصیه میکنم فریب استادان خود را نخورند. در حال حاضر همه مدرک دکترا دارند ولی بیسواد و فرمگرا هستند. گوته میگوید: «فرم مانند مد است»، زمان تولد و مرگ دارد اما پویا و پایدار نیست. به نظرم معماران باید بهجای فرم به اصالت فکر کنند و به اصل خود برگردند چراکه اصل انسان است و ما فضا را برای انسان میسازیم. (در گفتگو با آرزو افشار زاده، منتشر شده در هفتهنامهٔ پیام ساختمان، ش 212، سال 1394)