
منوچهر سید مرتضوی
منوچهر سید مرتضوی، متولد سال ۱۹۶۹، معمار ایرانی ساکن آلمان است.معماری باید داستان خودش را در بستری که در آن احاطه شده بنویسد.
کارهایی از نسل {معماران} جوان دیده میشود که نوید آیندهای بهتر را میدهند، ولی تردید دارم که این تعداد انگشتشمار معمار کافی باشد. بهنظر من مشکل اصلی آموزش معماری در دانشگاههاست که تفاوت عظیمی با دانشکدههای بیرون از ایران دارد. معماری مانند رشتههای مهندسی دیگر نیست. هدف اصلی تدریس معماری باید آموزش طراحی باشد. برای پیشرفت بیشتر باید پایه مستحکمتری داشته باشیم. این پایه باید در دانشگاه به وسیله استادانی که فهم طراحی بالای دارند تدریس شود. هرچه تعداد طراحان با حساسیت بالا داشته باشیم، به معماری و شهرسازی با کیفیت بالاتری میرسیم.
{…} گفتم نسل جوان هستند، اما انگشتشمارند و این کافی نیست برای جهانیشدن. من یک مثال از ادبیات بزنم. یک نویسنده ایرانی مثل محمود دولتآبادی میتواند در جهان مطرح باشد، چرا؟ چون داستانی که مینویسد در بستر جامعه ایران است. فرض بگیریم آقای دولتآبادی رمانی در بستر جامعه آلمان بنویسد، خب به نظر خندهدار خواهد بود. معمار تفاوت زیادی با یک شاعر یا نویسنده ندارد. معماری باید داستان خودش را در بستری که در آن احاطه شده، بنویسد. وقتی داستان معماری در ایران کپی داستان معماری آلمان یا هر کشور دیگری است لزومی نیست از جهانیشدن صحبت کنیم. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)
معماران مدرن ما مدرن نیستند.
چون خیلی وقت است در ایران زندگی نمیکنم، از بیرون به آن {=معماری معاصر ایران} مینگرم. معتقدم معماران ایرانی هنوز رابطه سنت و مدرنیته را حل نکردهاند. به نظر میآید سنت را در مخالفت با مدرنیته میبینند. من اینطور فکر نمیکنم. اگر معماری سنتی یزد را در نظر بگیرید، میبینید آنها در زمان خودشان خیلی هم مدرن بودند چون مسائل و مشکلات عصر خود را به نحو عالی و با امکانات موجود زمان خود حل کردهاند. وقتی کمبود آب دارند قنات درست میکنند که یک کار عظیم مهندسی است. یا به وسیله بادگیر مشکل گرمای خانههایشان را تا حدی حل کردهاند. این راهحل حتی نماد شهری شده، یعنی با کمترین امکانات و فقط بهوسیله معماری بیشترین بهرهبرداری را کردند. این نکته در استفاده از مواد ساختمانسازی تا شهرسازی صادق است. این طرز فکر در زمان خودش خیلی پیشرفته و مدرن بوده.
مشکل ما اینجاست که معماران مدرن ما مدرن نیستند. یعنی جواب احتیاجات مردم را به طریق مطلوب نمیدهند و این باعث تضاد میشود. مثلا نماهای رومی، یونانی و… را در ایران در نظر بگیرید. یک فاجعه عظیم فرهنگی. وقتی خانههای قدیمی یزد را میبینید احساس غرور میکنید، چون آنها ریشه در فرهنگ معماری خودمان دارند که در زمان خود بسیار پیشرفته بودهاند. اگر 50 سال دیگر مردم به دستاوردهای معماری امروز ایران نگاه کنند، میپرسند چه چیزی از فرهنگتان در معماری شما دیده میشود و باید بگوییم نماهای رومی و یونانی دوهزار سال پیش! امروز ما باید از سنت الهام بگیریم و این بدان معنا نیست که آن را کپیبرداری کنیم. بهنظر من کپی از سنت هم یک اهانت به سنت است؛ چرا؟ چون مشکلات و خواستهای آنها با زمان ما متفاوت است. منظور از الهامگرفتن این است که از طرز فکر آنها الهام بگیریم و با درنظرگرفتن «بستر»، طراحی کنیم، نه اینکه از معماری اروپایی، آن هم یونان و روم باستان، کپیبرداری کنیم، کپیای که از فهم کم ما از معماری در اروپا سخن میگوید. اگر آگاه شویم که مشکلات امروز جامعه ما چیست، میتوانیم جواب درخوری هم برای آن بیابیم. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)