حسین امانت

سیحون اولین معماری بود که به معماری سنتی ایران رجوع کرد.

حسین امانت

در زمان دانشجویی من در دانشگاه تهران، حیدر غیایی معمار پرآوازهٔ آن روزگار استاد آتلیهٔ ما بود. او دیدگاهی بسیار مدرن داشت. او ساختمان مجلس سنای ایران را به شکلی بسیار مدرن در تهران ساخت که حتی امروز نیز ساختمان بسیار خوبی است. در جلوی ساختمان سنا دو ستون که به دست آندره بلوک مجسمه‌ساز فرانسوی طراحی شده قرار دارد. آنها نام این ستون‌ها را «زنجیر انوشیروان دادگر» (یکی از امپراطوران ساسانی) گذاشته بودند. به‌هرحال، در سال دوم تحصیل من غیایی به علت بعضی تحولات سیاسی زندانی شد و به جای او هوشنگ سیحون رئیس دانشکده و همچنین استاد آتلیهٔ غیایی شد. سیحون هم آموختهٔ مدرسهٔ بوزار بود، اما شخصیت متفاوتی داشت. حقیقتاً سیحون اولین معماری بود که در کارهایش به معماری سنتی ایران رجوع کرد تا کشمکشی پویا میان امکانات مصالح و اشکال مدرن و سنت‌های کهن معماری ایرانی بیابد. تعداد زیادی از ما که دانشجوی او بودیم با او به شهرهای مختلف ایران سفر می‌کردیم و طرح‌ها و کروکی‌هایی از تعداد زیادی بنا می‌کشیدیم. کروکی بازارها و بافت‌های زیبای معماری ایران. در اینها نوعی پیام نهفته بود که ما آن را درک کردیم. این که می‌توانیم از آنچه می‌بینیم در تفسیر مدرن معماری بهره ببریم. این چیزی نبود که به طور کلی در دانشکده به ما آموخته شود. (در گفتگو با Benjamin Tiven نویسندهٔ مجلهٔ Bidoun، سال 2013)

می‌توان از هر جایی چیزهایی آموخت، اما آنچه از تجربهٔ معماری ایران به دست می‌آید  واقعاً ژرف و عمیق است.

حسین امانت

آنچه من {در زمینهٔ معماری} آموخته و تجربه کرده‌ام به واسطهٔ میراث تاریخی ایران بوده است، اما فکر می‌کنم شما نیز می‌توانید همان جیزها را یاد بگیرید، مثلا در بعضی از آن کوچه‌های باریک شهرهای قدیمی ایتالیا. شما می‌توانید این چیزها را در جاهایی یاد بگیرید که فضای مصنوع در آن با حساسیت، تناسب و سلیقه به دست آمده و رشد کرده باشد. من فکر می‌کنم ایران یکی از آن جاهاست. اتفاقاً من در ایران به دنیا آمده‌ام. ما از ساختمان‌ها، مساجد، کوچه‌ها، مدارس و خانه‌هایی که درونشان زندگی کرده‌ایم و قدم زده‌ایم آموخته‌ایم. من از آنچه که در بچگی دیده‌ام و در دوران دانشجویی ازشان کروکی کشیده‌ام بسیار آموخته‌ام. من به خارج از ایران هم سفر کردم، در سال سوم دانشکدهٔ معماری به اروپا و در سال چهارم به آمریکا. شما به هرجایی که سفر کنید بسیار از آن می‌آموزید، اما من فکر می‌کنم آنچه از ایران می‌آموزید واقعاً عمیق و قابل توجه است. فضای معماری ایران بسیار بسیار جذاب است. شکل‌ و فرم در معماری ایران بسیار تاثیر گذار است، معماری ایران از حیث شکل و حجم بسیار غنی است، مخصوصا حجم. یکی از بزرگترین درس‌های معماری ایران توالی حجم‌هاست، این که چگونه یک فضا، مثلا یک فضای خارجی می‌تواند به شما احساس محصور بودن بدهد و بعد، شما به یک فضای کوچک‌تر می‌آیید یا یک فضای پست‌تر یا بلندتر. روابط متقابل بین حجم‌ها و تناسبات، زمانی که طول می‌کشد تا از آنها عبور کنید، حجم نوری که شما در مسیر عبور از آنها تجربه می‌کنید، بسیار سخت است که همهٔ اینها را در کلمات بگنجانم… اما اگر شما بتوانید این سمفونی حجم‌ها را از طریق عبور از آن ساختمان‌ها تجربه کنید، آنگاه به صورت طبیعی این نوع معماری خودش را بر شما تحمیل می‌کند و می‌شود معماری شما، فارغ از این که ریشهٔ شخص شما چیست. حتی حالا، زمانی که ساختمانی را در کالیفرنیا یا در اینجا، ونکوور، طراحی می‌کنم همان احساس با من است. شما برای مردم و نوع انسان طراحی می‌کنید، و این موضوع که برای انسان‌ها طراحی می‌کنید در همه‌جا ثابت است. (در مصاحبه با مجلهٔ Bidoun (بدون)، سال 2013)

ما می‌توانیم از میراث غنی فرهنگ ایران بهره بگیریم و کاری کنیم که مثل کارهای دیگر دنیا نیست.

حسین امانت

ماندن در ایران این فرصت را به من داد که ساختمان‌های بیشتری مانند میراث فرهنگی، مدرسه بازرگانی دانشگاه تهران، سفارت ایران در پکن و خیلی کارهای دیگر را بسازم. این کارها اشاره‌ای به این است که ما همیشه نباید به غرب نگاه کنیم. می‌توانیم در خود ایران، از میراث غنی فرهنگ ایران بهره بگیریم و کاری کنیم که مثل کارهای دیگر دنیا نیست و شخصیت خودش را دارد. هنوز هم یکی از چیزهایی که برای آن غبطه می‌خورم این است که ایران نیستم که برای آن مردم، با آن مصالح و مهارت‌های آجرکارها و آدم‌های با استعدادی که ایران هستند و تنها گوشه‌ای از استعدادشان در شهیاد پیدا شده، چیزی بسازم. از تقدیر روزگار آمده‌ایم یک طرف دنیا که با فرهنگمان کیلومترها فاصله دارد و زور می‌زنیم که یک کاری این طرف دنیا انجام دهیم؛ درست مثل درختی که از خاکی که در آن روییده، کنده شده باشد. این حال و روزگار ما این‌ور دنیاست. (مصاحبه با وب‌سایت ایران آنلاین، سال 1394)