اشکال {کار ما در دورهٔ پهلوی دوم} در این است که قبل از اینکه راجع به الگوی سکونت فکر کنیم، تقلید کردیم؛ و این الگو ها را با وضعیت خود وفق ندادیم. مسکن فردی داریم و مسکن جمعی. در امر توسعه ناگزیریم که براساس زیرساختهای محدود در جامعۀ شهری، ظرفیت اسکان را بالا ببریم و جواب رشد جمعیت را بدهیم. تمام جمعیت شهری که با شتاب درحالِتوسعه است، نمیتوانند خانۀ منفرد داشته باشند. خب طبیعتاً ایران هم در آن موقع به تجربۀ بعد از جنگ و ضایعات و خرابیهایی که داشت، نگاه میکرد. حکومتهای بعد از جنگ جهانی دوم به این سمت رفتند که خسارتها را سریع و با شیوههای صنعتی جبران کنند؛ بنابراین به دنبال سکونت جمعی رفتند. سکونت جمعی اقتضائات خاص خود را ایجاب میکند، باید دانست که برای چه قشری و با چه درآمدی ساخته میشود. ما در این قسمت یک شکاف مطالعاتی داریم؛ یا ضرورتهای آن دوره مثل استحمام و بهداشت باید تبلوری در فضای زندگی پیدا میکرد. آن الگوی سکونت که دور حیاط مرکزی بود، نبود، گرما با هیزم تأمین میشد، در شرایط سخت زمستان برای استفاده از دستشویی از یک طرف حیاط به طرف دیگر میرفتند تا اینکه حمام هم وارد عناصر طرح در ساختمان شد. به نظر من یک جاهایی مدرانیزسیون مسائلی را تحمیل میکند که باید با تأمل، با خصلتها و ویژگیهای فرهنگی و بومی وفق داده شوند. ما این غفلت را داشتیم، شتاب مدرنیزاسیون در مملکت زیاد بود، منابع مالی محدود بود و مسائل دیگر. ضمن اینکه این اتفاق محدود به تصمیمات حکومت خاص ما نبوده، ما متعلق به نسلی هستیم که از نظر تاریخی در دوران ما مفهوم توسعه یا پیشرفت یک مفهوم جهانی شد؛ یعنی سازمان ملل متحد و جهان بینالملل در فکر ارزیابی و تقسیمبندی حوزههای جغرافیایی مختلف به دستههای عقبمانده یا جهان سوم، درحالِتوسعه و توسعهیافته بود. در حقیقت ما دستپروردۀ همین واژۀ پیشرفت یا توسعه هستیم، یعنی پسزمینۀ فرهنگی که در جامعه شکل گرفته بود. (در گفتگو با سیده شیرین حجازی نویسندهٔ وبسایت کوبه، سال 1396)
ایرج کلانتری: در دورهٔ پهلوی دوم پیش از اینکه راجع به الگوی سکونت فکر کنیم، تقلید کردیم
سپتامبر 24, 2017 | ایرج کلانتری | 0 دیدگاه