در دهههای گذشته اغلب معماری را با علوم مقایسه کردهاند و تلاشهایی هم شده تا روشهای آن را علمیتر کنند، حتی تلاش شده تا آن را به علم محض تبدیل کنند. اما معماری علم نیست. معماری همچنان همان فرایند ترکیبی عظیمی است که هزاران کارکرد معین انسانی را با هم تلفیق میکند، و همان معماری باقی میماند. نیت آن کماکان ایجاد هماهنگی میان جهان مادی و زندگی انسان است. انسانیتر کردن معماری یعنی بهتر کردن معماری و یعنی کارکردگراییای بسیار فراتر از کارکردگرایی فنی صرف. به این هدف جز با روشهای معمارانه نمیتوان دست یافت: خلق و ترکیب چیزهای فنی گوناگون به گونهای که امکان موزونترین زندگی را برای انسان فراهم آورد.
روشهای معمارانه گاه به روشهای علمی شباهت مییابند و میتوان در مورد معماری همان فرایند پژوهشی را به کار بست که در علوم به کار میرود. میتوان پژوهش معماری را هرچه بیشتر روشمند ساخت، اما خمیرمایهٔ آن هرگز نمیتواند تحلیلی صرف باشد. در پژوهش معماری همواره غریزه و هنر سهم بیشتری خواهند داشت. (در مقالهٔ «انسانی کردن معماری» در سال ۱۹۴۹، ترجمه و منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 1، تابستان ۱۳۷۷)