شهر در گذشته جامه‌ای بوده است به قامت کیفیتی از زندگی، به طوری که داخل خانه هم برای خود کیفیت زندگی را داشت، حمام کیفیت زندگی دیگری داشت و داخل مسجد از کیفیت زندگی مخصوص به خود برخوردار بود. در فضای عمومی شهری هم یک نوع کیفیت زندگی جاری بود؛ کلا شهر جامه‌ای بوده به قامت این زندگی، چنین حیاتی جزء زندگی شهری بوده است. به تعبیر دیگر، بشر موجودی است مدنی‌الطبع و از این جهت محتاج حیات مدنی است، و در گذشته شهر فضایی برای تحقق چنین کیفیتی از حیات بوده است. در حالی که در زمان‌های اخیر نگاه ما به شهر صرف کمی و انعطاف‌ناپذیر بوده و آنچه در گذشته در فضاهای شهری تحقق می‌یافت آن را در حد عبور و مرور تشخیص و تقلیل دادیم، یعنی در چنین شهری زندگی در پلاک‌های ساختمانی اتفاق می‌افتد و ما از یک پلاک ساختمانی به پلاک دیگر نقل و مکان می‌کنیم، و بخشی از شهر که پلاک‌های ساختمانی نیستند وظیفهٔ این نقل و انتقال یا عبور و مرور را بر عهده دارند، و ما سعی کردیم این بخش را سر و سامان دهیم به نظر من، این موضوع از لحاظ نمادین هم جالب است که توسعهٔ شهری {در دوران جدید} در ایران با خیابان‌کشی آغاز و تا به امروز هم در همان مفهوم خیابان‌کشی محدود مانده است. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ هفت‌شهر، ش ۴، سال ۱۳۸۰)