من چارهٔ دنیا را جز یک‌پارچگی نمی‌بینم اما در حال حاضر دنیا به سمت تفکیک شدن پیش می‌رود و هر کسی به راه خودش می‌رود که من فکر نمی‌کنم این دوام بیاورد، اما در هر صورت این اتفاق در حال رخ دادن است. من معماری ایرانی را مانند یک فلسفهٔ اکولوژیک نگاه می‌کنم، نه فلسفهٔ مصالح. موضوع من این است که معماری چطور با اقلیم خودش سازگار است. حالا ممکن است یک معمار شیلیایی یا ژاپنی هم این تفکر را داشته باشد. مهم آن دیدگاه است و حالا اینکه حاصل آن چه خواهد بود، مانند پاسخ‌های مختلف یک سؤال است که مطرح می‌شود.

بنابراین برای من این موضوع که من یک معمار ایرانی هستم اصلاً مطرح نیست. ما در جهان معماران ایرانی زیادی داریم که بسیار موفق هستند و ایرانی بودن‌شان را هم انکار نمی‌کنند. من هم همین‌طوری هستم. من معماری هستم که در جهان کار می‌کنم. اقلیم من ایران است اما جهانی فکر می‌کنم. دیدگاه من این نیست که بگویم چون در این ساختمان از مصالح آجر استفاده شده پس ایرانی است. در انگلستان و آلمان هم آجر وجود دارد. اگر من در ایران از آجر استفاده می‌کنم، از دیدگاه اکولوژیک استفاده می‌کنم و می‌گویم شاید آجر جواب‌گوی بهتری برای این نما باشد. اگر مصالح دیگری بود که معیارهای اکولوژیک من را جواب می‌داد شاید از آن استفاده می‌کردم. وظیفه یک معماری که کارش را جدی می‌گیرد این است که به کارفرما بگوید عایق کردن ساختمان یک اولویت است که فراتر از سود تو می‌رود زیرا جزو وظیفه همزیستی ما با جامعه است. بنابراین این یک اولویت است و ما نمی‌توانیم از آن بگذریم.

ممکن است کارفرما بگوید من پول ندارم که این کار را انجام بدهم. در آن صورت معمار باید یک راه‌حل دیگری پیدا کند و آنجا است که نوآوری به وجود می‌آید. آن نوآوری می‌تواند از مملکت‌های دیگر وارد ایران شود و یا خودمان در مصالح ساختمانی شروع به نوآوری کنیم و نوآور باشیم که در حال حاضر نوآور نیستیم. شاید تنها مصالح ساختمانی که تولید می‌کنیم و نوآوری خودمان را در آن می‌آوریم، آجر باشد. بسیاری از شرکت‌های آجرسازی فهمیده‌اند که باید یک نوآوری در آجر به کار ببرند و به همین خاطر در حال حاضر از شکل‌ها و رنگ‌های مختلف آجر استفاده می‌کنند که اختراع خودشان هم نیست اما حداقل دارند به این سو حرکت می‌کنند و با معماران گفت‌وگو می‌کنند. در صنعت سنگ هم این اتفاق رخ می‌دهد. صنعت و معماری باید با یکدیگر گفت‌وگوی نزدیک داشته باشند و بتوانند برای شرایط اقلیمی این مملکت نوآور باشند.

فلسفهٔ من این‌طور نیست که بگویم چون از آجر استفاده می‌کنم پس کار من معماری ایرانی است. نیازی هم به تعریف معماری ایرانی نمی‌دانم. نمی‌توانم بگویم چون این ساختمان ستون دارد یا از آجر استفاده کرده پس معماری ایرانی است. تعریف من آن آگاهی است که اکولوژیک است. (در گفتگوی با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌سایت هنرآنلاین، سال ۱۳۹۸)