در زمینهٔ معماری تصور نمادی فضا در داخل یک جامعهٔ سنتی دارای موقعیتی مهم و مسلم است. تصور بیزمانی در اینجا از طریق زمان و شکل به منزلهٔ مداومهای همزمان به وجود میآید. فضا نیز تمام خلقت امکانات فعال و منفعل هر دو را شامل میشود. این در ارتباط با جنبهٔ فعال فضاست که تصور زمان به منزلهٔ حرکت پدید میآید. به موازات این تصور امکان منفعل در ماده یا شکل که مستقیما محصولی است در این حرکت نمایان میگردد. نظریهٔ خاص فلسفی علیت این حرکت را مانند حرکت روح به سوی خدا از طریق فضا تبیین میکند. بدین گونه جایگاه زمان و شکل فضاست که جنبههای فعال و منفعل خود را در یک زمان از طریق حرکت مینمایاند. این تلفیق در معماری و محیط شهری صورت خارجی مییابد و سیستمهای حرکت همزمان را مانند بازار، که یک جریان مداوم از تجربههای فضایی همساز بر پایهٔ عدد و هندسه بوجود میآورند، ارائه میکند. معماری از نمودسازی مجزا و جامد اجتناب میکند و در عوض سیلان فضاسازی به هم پیوسته را میجوید که در آن اساسا معماری خارجی وجود ندارد و مجموع آنچه که بدست میآید تمامیتی است مبنی بر محتوای غیر قابل لمس و مقدس. (در مقالهٔ «آفریدن نو»، مجلهٔ هنر و معماری، سال 1353)