واقعيت اين است كه اين اتفاق نميتوانست در چشم به همزدني روي دهد، اگر پلاسكو آماده تخريب و مرگ نبود. ساختمان پلاسكو از مدتها پيش از درون پوسيده و به تدريج ساقط شده بود و در سانحه اخير صرفا اين فروريختگي به ديده آمد و ابعادش آشكار شد. زمان تولد اين ساختمان مقارن با آغاز بحران مدنيت و فروپاشي اجتماعي بود. زمانيكه جابهجايي شگرف جمعيت روستايي و شهري، شيرازه زندگي در روستا و شهر را از هم پاشاند. لذا پلاسكو از همان بدو تاسيس، به تدريج و البته پرسرعت، در سراشيبي تخريب قرار گرفت چراكه هيچ سازوكار جدي و سنجيدهاي وظيفه محافظت از آن را بر عهده نداشت؛ نه فقط درباره اين ساختمان كه اساسا در هيچ زمينه ديگري. اگر بخواهيم بحران مدنيت را در چند كلمه خلاصه كنيم يعني: دوراني كه «زندگي» را بهتمامه به «زنده بودن» تقليل ميدهد. در اين دوران همه آنچه حكايت از ارج نهادن به زندگي دارد به محاق ميرود و يكي از آنها مفهوم «تعمير» است به معني «عمر بخشيدن» و پرستاري تدريجي.
در زمستان بحران مدنيت كسي چشمبهراه فردايي دور نيست؛ همه در تلاشند كه امروز را سپري كنند. پس به مبتذلترين وجه، دم را غنيمت ميشمرند. آينده تاريك و ناشناخته است و نگهداري از سرمايهها براي رساندن به آينده بيمعني. امروز همهچيز آنقدر مصرف ميشود تا تبديل به زباله و بيمصرف شود؛ بسياري از بناها، محلات شهر و حتي آسمان و زمين و روابط انساني. در شرايط بحرانزده كمتر كسي دغدغه توليد دستپروردهاي ارزشمند براي آينده دور را دارد، بنابراين توليدات اين دوران عمدتا يا از بدو پيدايش يا به فاصله كوتاهي مستعمل شده و بايد «دور» انداخته شود. پس هرقدر اين محصولات بزرگتر و حجيمتر باشد، دور كردن بقايايش مصيبت بيشتري در پي خواهد داشت.
متاسفانه اوج بلندمرتبهسازي در تهران مقارن با ايام بحرانزدگي شد. بيشمار بناي بلند در فاصله كوتاهي پس از پلاسكو و در فقدان روشنبيني نظري و عملي كافي، يكايك قد برافراشتند. اينك فروريختن پلاسكو همزمان شد با برگزاري سومين كنفرانس بناهاي بلند كه تازه سه سال است بناهاي بلند را موضوع بحث نظري و همهجانبه قرار داده است. تصورش هم مضحك است كه ايران در بين بيش از 200 كشور دنيا، رتبه يازدهم را در احداث بناهاي بلند يافته؛ يعني نام ايران پس از نيويورك، سنگاپور، هنگكنگ و شيكاگو و… به فاصله كوتاهي در بالاي جدول قرار گرفته است. اين در حالي است كه نميدانم در زمينه امنيت و مقاومسازي، تعمير و نگهداري و آيندهنگري حايز رتبه صد و چندم هستيم. (در روزنامهٔ اعتماد، 1395)