
فرانک گری | Frank Gehry
فرانک گری متولد سال ۱۹۲۹ معمار شهیر کانادایی ـ امریکایی است.در این گفتگوی ویدئویی که وبگاه Nowness آن را تهیه کرده است، فرانک گری معمار مشهور کانادایی امریکایی از تفاوتهای معماری و هنر و نیز ایدههایش میگوید. زیرنویس فارسی این ویدئو کاری است از تحریریهٔ گفتار معمار.
در دانشگاه تدریس میکنم تا از خوشبینی جوانانه بهرهمند شوم.
فرانک گریفکر کنم یکی از علتهایی که درس میدهم و ارتباطم را با دانشگاه حفظ میکنم این است که از خوشبینی جوانانه بهرهمند شوم. مردم میگویند چرا باید درس بدهی؟ چرا باید با این بچهها سر و کله بزنی؟ چرا نروی دنبال کار و کاسبی خودت را داشته باشی؟ موضوع این است که آدم پیر میشود و به مرور بدبین. خسته میشود. دست خود آدم نیست. گویا این عاقبت همهٔ یهودیهای لیبرال است. اما وقتی سر کلاسی در دانشگاه ییل میروید و مثلا یک مشت جوان بیستساله را میبینید، آنها پرانرژی و باهوش و با استعدادند و درباره آینده حرف میزنند. و میتوانید بگویید خب من آنجا بودم و حالا به من نگاه کنید. اگر من توانستهام به اینجا برسم پس آنها هم میتوانند. و حتی شاید آنها بهتر از من بتوانند. این را در ذهنتان ضربدر صدها و هزاران و میلیونها جوان مانند اینها بکنید. [میخندد]
شما باید حس کنید که جهان دارد رو به جلو میرود. این یک روش مقابله با بدبینی است. جلوی شما را میگیرد. خدای من، وقتی ما به سن آنها بودیم، با بمب، هیتلر و بیماری فلج اطفال سر و کله میزدیم. تحولات سیاسی وحشتناک و ضدیهود ما را تهدید میکرد. این کوتهفکری است که فکر کنیم آنها با مشکلات مشابه دست و پنجه نرم نخواهند کرد، چرا که آنها هم مشکل خواهند داشت. بنا بر این تدریس شما را به این نوع خوشبینی متصل میکند. همچنین من کاری کردم که بسیاری از آدمهای همسن من دارند این روزها انجام میدهند: زندگی دیگری تشکیل دادم، همسر جدید و بچههای کوچک. من نمیتوانم آنها را ببینم و حس نکنم که آیندهای آن بیرون در انتظار آنهاست. شما باید خوشبین باشید. من هنوز هم دچار این شکها و تناقضات هستم اما حداقل به آینده باور دارم. (در گفتگو با Ross Miller منتشر شده در مجله Interview در سال 2012)
لازم نیست تزیینات بنا حتماً زیبا و مطبوع باشد.
فرانک گریفکر میکنم نگرش من به تاریخ {نهتنها تازه نیست، بلکه} بسیار سنتی است. شما نمیتوانید تاریخ را نادیده بگیرید. حتی اگر بخواهید نمیتوانید از آن فرار کنید. همچنین، باید بدانید که از کجا آمدهاید، و باید بدانید که هرچیزی شکل و فرم خود را دارد. مثلا در اوایل دههٔ 1960 و هنگام مطالعه کلیساهای رومی به ویژه مجسمهها و تزییناتشان فهمیدم که لازم نیست که تزیینات بنا حتما زیبا و مطبوع و بهشکل حوریان شکرلب باشد. تزیینات در معماری میتواند با زمختی همراه باشد. (در گفتگو با Ross Miller منتشر شده در مجله Interview، سال 2012)
فلسفه برای من یعنی کار را انجام دهی، آنطور که حاصل آن بهدرستی عمل کند.
فرانک گریبه نظر من معماری یکجور شغل خدماتی است. دانشمندان هم در حوزهٔ خدمت به بشریت کار میکنند. من فکر میکنم همه ما در حال خدمت به چیزی هستیم و اگر روی آن تمرکز کنید، آن کار دیگر پیچیده نخواهد بود. دیگر در بحثهای پرطمطراق درباره اینکه چیزها چه هستند و چه معنی دارند غرق نخواهید شد، این جور بحثها همچون بازی با کلمات و معماهای روشنفکرانه جذابند اما برای من سخت است که در کارم به آن سمت و سو بروم. من در مورد پوششها و پوستهها و فلسفه حرف نمیزنم. فلسفه برای من چیز به مراتب سادهتری است: اینکه صرفا کار را انجام دهی و آنطور که {حاصل آن} بهدرستی عمل کند. البته من به همهٔ مطالب موجود علاقهمندم و در مورد آنها چیزهایی میخوانم. این موضوعات جنبههای جالب و سرگرمکننده و هیجانانگیز دارد اما در فرایند ساختن یک بنا در حاشیه قرار دارد. (در گفتگو با Nicola Leonardi منتشر شده در مجله The Plan، سال 2010)
خانهٔ خوشطرح خانهای است که خیلی راحت باشد.
فرانک گریخانهٔ خوشطرح خانهای است که خیلی راحت باشد. من از آنهایی نیستم که سلیقهٔ خاص و مینیمالیستی داشته باشم. نمیتوانم اینطور زندگی کنم. خانهٔ من باید پر از چیزهایی از قبیل نقاشی، مجسمه، آباژورهای طرح ماهیام، مبلمان کاردبوردی و تعداد زیادی کتاب باشد. من نمیتوانم در خانهٔ فارنزورث (خانهٔ شیشهای میس) زندگی کنم. (در مصاحبه با والاستریت ژورنال، سال 2011)
شما نمیتوانید از امضای خود فرار کنید. میس وندرروهه هم که یکی از بزرگترین معماران قرن بیستم بود بینهایت خود را تکرار کرد.
فرانک گریمردم تلاش میکنند که بگویند نام من در معماری یک برند است، اما خودم اینطور فکر نمیکنم. فکر نمیکنم خودم را تکرار کرده باشم. من مکررا از فلز استفاده میکنم، اما در ساختمانهای غیر تکراری. شما نمیتوانید از امضای خود فرار کنید. میس وندرروهه هم که یکی از بزرگترین معماران قرن بیستم بود بینهایت خود را تکرار کرد. اگر چیزی خوب است، تکرار آن هم خوب است. (گفتگو با فایننشال تایمز، 2013)