چارلز کورئا | Charles Correa

چارلز کورئا، متولد سال ۱۹۳۰ و درگذشتهٔ سال ۲۰۱۵، معمار و طراح شهر هندی بود.

معماری را نمی‌توان یاد داد، اما می‌توان آن را یاد گرفت.

چارلز کورئا

همانطور که اغلب گفته‌ام، معماری را نمی‌توانید یاد دهید، اما می‌توانید آن را یاد بگیرید. معماری شبیه نوشتنِ خلاقانه است. نشستن در یک کافه شاید بهترین تمهید برای داستان بعدی شما باشد. شما هیچ‌گاه نمی‌دانید که {آنچه به دنبالش هستید} در چه لحظه‌ای رخ خواهد داد.

مدرسهٔ معماری باید محیطی هیجان‌انگیز باشد که چنین لحظه‌هایی را بسیار ایجاد کند تا به دانشجویان آنجا واقعاً حس انگیزش {برای طراحی خلاقانه} دست دهد. در آن زمان است که آنها شروع می‌کنند به آموزش دادن به خودشان. (در گفتگو با Rajnish Wattas در سال ۲۰۰۸، منتشر شده در وب‌سایت The Architecture Design در سال ۲۰۲۰)

معماری بر سه پایه استوار است: اقلیم، فن‌آوری و فرهنگ.
چارلز کورئا

در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی، زمانی که حکومت سوسیالیستی بر هند حاکم بود، ما برق کافی برای سیستم‌های تهویهٔ مطبوع در اختیار نداشتیم و این مسئله مانعی بزرگ برای تصورات خلاقانهٔ معماران بود. امروز اما نه‌تنها به‌اندازهٔ کافی برق در اختیار دارید، مهندسان مکانیکی وجود دارند که می‌توانند هر مشکلی در این زمینه را حل کنند. بنا بر این حالا مجبور نیستید که بنا را متناسب با نیازهای اقلیمی شکل دهید، شما می‌توانید یک برج شیشه‌ای بسازید و از شیشه‌هایی که اتلاف انرژی اندک دارند استفاده کنید. این غم‌انگیز است. این وضعیت تخیلات معمار را به مد‌گرایی تقلیل داده است.

معماری بر سه پایه استوار است: اقلیم، فن‌آوری و فرهنگ. این سه، در کنار یکدیگر بنا را شکل می‌دهند. این را می‌توان در معبد بروبودور در جاوای اندونزی به روشنی مشاهده کرد، بنایی که هفت مرتبهٔ نیروانا را نشان می‌دهد. یا در کتدرال‌های بزرگ اروپایی که اندیشهٔ مسیحی را نشان می‌دهد. (در گفتگو با Robert Wilson منتشر شده در مجله Uncube، سال 2013)

معماری مجسمه‌ای است با بازشوهایی برای نور و هوا.
چارلز کورئا

معماری یک هنرِ قابل استفاده است. مثل مجسمه‌ای است با در و پنجره، بازشوهایی برای نور و هوا، مجسمه‌ای که توسط انسان‌ها {برای زندگی} استفاده می‌شود. و این بازشوها از ویژگی‌های مجسمه نه‌تنها نمی‌کاهد بلکه مکمل آن است. خلاصه‌اش اینکه معماری مجسمه‌ای است با نشانه‌هایی از تصرف توسط انسان‌ها. اما شاید دقیقا همین قابل استفاده بودنش است که آن را از مد افتاده می‌کند. هنری مور مجسمه‌ساز فوق‌العاده‌ای است که هیچ چیز کاربردی‌ای نساخته. برعکس ایسامو نوگوچی که او هم مجسمه‌ساز بسیار خوبی است چیزهای قابل استفاده‌ای مانند میز طراحی کرده‌است که باعث شده در بستر جامعه مدرن غربی از اهمیت هنری‌اش بکاهد. این شگفت‌آور نیست؟ آیا فراموش کرده‌ایم که به‌نه‌ونتو چلینی، یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان رنسانس، در ابتدا یک صنعت‌گر بوده‌است؟ خدا را شکر که در هند کلمه‌ای که برای هنرمند استفاده می‌شود با کلمه‌ای که برای صنعت‌گر به کار می‌رود یکی است! (در گفتگو با Rob Wilson، منتشر شده در مجله Uncube، سال ۲۰۱۳)