آنچه من {در زمینهٔ معماری} آموخته و تجربه کرده‌ام به واسطهٔ میراث تاریخی ایران بوده است، اما فکر می‌کنم شما نیز می‌توانید همان جیزها را یاد بگیرید، مثلا در بعضی از آن کوچه‌های باریک شهرهای قدیمی ایتالیا. شما می‌توانید این چیزها را در جاهایی یاد بگیرید که فضای مصنوع در آن با حساسیت، تناسب و سلیقه به دست آمده و رشد کرده باشد. من فکر می‌کنم ایران یکی از آن جاهاست. اتفاقاً من در ایران به دنیا آمده‌ام. ما از ساختمان‌ها، مساجد، کوچه‌ها، مدارس و خانه‌هایی که درونشان زندگی کرده‌ایم و قدم زده‌ایم آموخته‌ایم. من از آنچه که در بچگی دیده‌ام و در دوران دانشجویی ازشان کروکی کشیده‌ام بسیار آموخته‌ام. من به خارج از ایران هم سفر کردم، در سال سوم دانشکدهٔ معماری به اروپا و در سال چهارم به آمریکا. شما به هرجایی که سفر کنید بسیار از آن می‌آموزید، اما من فکر می‌کنم آنچه از ایران می‌آموزید واقعاً عمیق و قابل توجه است. فضای معماری ایران بسیار بسیار جذاب است. شکل‌ و فرم در معماری ایران بسیار تاثیر گذار است، معماری ایران از حیث شکل و حجم بسیار غنی است، مخصوصا حجم. یکی از بزرگترین درس‌های معماری ایران توالی حجم‌هاست، این که چگونه یک فضا، مثلا یک فضای خارجی می‌تواند به شما احساس محصور بودن بدهد و بعد، شما به یک فضای کوچک‌تر می‌آیید یا یک فضای پست‌تر یا بلندتر. روابط متقابل بین حجم‌ها و تناسبات، زمانی که طول می‌کشد تا از آنها عبور کنید، حجم نوری که شما در مسیر عبور از آنها تجربه می‌کنید، بسیار سخت است که همهٔ اینها را در کلمات بگنجانم… اما اگر شما بتوانید این سمفونی حجم‌ها را از طریق عبور از آن ساختمان‌ها تجربه کنید، آنگاه به صورت طبیعی این نوع معماری خودش را بر شما تحمیل می‌کند و می‌شود معماری شما، فارغ از این که ریشهٔ شخص شما چیست. حتی حالا، زمانی که ساختمانی را در کالیفرنیا یا در اینجا، ونکوور، طراحی می‌کنم همان احساس با من است. شما برای مردم و نوع انسان طراحی می‌کنید، و این موضوع که برای انسان‌ها طراحی می‌کنید در همه‌جا ثابت است. (در مصاحبه با مجلهٔ Bidoun (بدون)، سال 2013)