در ایران به غیراز ضوابطی برای پلان (یعنی در سطح اشغال و میزان تراکم) ضوابط دیگری در زمینه طراحی نمای ساختمان نیست. در حقیقت معمارها آزادند به هر نحوی تصمیم بگیرند و عملا این اتفاق می‌افتد که بیشترین معیاری که مد نظر قرار می‌دهند، حداکثر بهره‌وری اقتصادی است. اما در بسیاری از کشورهای دنیا، نمای ساختمان، ضوابط بسیار دقیق و پیچیده‌ای دارد. حتما باید این ضوابط در ایران هم وضع شوند. البته وضع مقررات برای نمای ساختمان، دو سو دارد؛ از یک طرف ممکن است معمارانی احساس کنند که این قوانین محدودشان کرده و جلو خلاقیت شان را گرفته است. از سوی دیگر، اگر بنا را عضوی از خانواده ای به نام شهر در نظر بگیریم، هر عضو باید ضوابط داخل خانواده را رعایت کند. اگر هر کسی در خانواده هر کاری دوست دارد، انجام بدهد، چیزی از خانواده باقی نمی‌ماند. بنابراین ما مکلفیم به سمت وضع ضوابطی برویم. البته نباید افراط یا تفریط کنیم. نباید مثلا یک مرتبه بگوییم شیشه کلا بد است یا فقط آجر سه سانتی باید به کار گرفته شود. ضوابط پیچیده هستند و باید بر اساس موقعیت، انعطاف پذیری لازم را داشته باشند. ضوابط باید متناسب با شرایط اقلیمی، تکنولوژیک و بودجه مالکان باشند و خب البته وضع چنین قوانینی برای شهر تهران کار ساده‌ای نیست.

نمی شود قوانین مربوط به نمای ساختمان را برای کشور یا شهر تهران یا حتی یک محله وضع کرد. در کشورهای اروپایی حتی هر خیابان دارای ضوابط خاص خود است. وگرنه یک شکلی ایجاد می‌شود که غلط است. ضوابط باید به تناسب بنا و آزادی های معمارش، یک نوع هماهنگی و هارمونی در مجموعه ایجاد کند. به نحوی که مثلا تا وارد محله‌ای می‌شوید هارمونی و نه یک شکلی را احساس کنید.

ببینید، ساختمان‌ها مثل نت‌های یک موسیقی هستند. همان طور که در یک ارکستر باید سازها هماهنگ با هم نواخته شوند تا یک سمفونی را بشنوید، در شهر هم همه اجزا باید با هم باشند تا صدای مطلوبی را بشنویم. اگر قرار باشد هر سازی برای خودش بنوازد، مشکل ایجاد می‌شود. (در گفتگو با نفیسه حاجاتی نویسندهٔ روزنامهٔ شرق، سال 1390)