ماریو بوتا | Mario Botta
ماریو بوتا، متولد سال ۱۹۴۳، معمار شهیر اهل سوییس است.کارفرمای خوب کسی است که سختگیر باشد.
من همیشه برای پیدا کردن مشتری مشکل داشتهام ولی پس از پیدا کردن او دیگر مشکلی نبوده، حتی اگر جاهایی بعضی مسایل را نتوانستهام حل بکنم تقصیر خودم بوده است. ولی این مطلب غیرقابل انکار است که سفارشدهنده خوب شرط اصلی پروژه موفق است.
مشتری خوب، کسی است که سختگیر باشد، کسی که مسایل را خوب بشناسد. این به نفع معمار است و مشکلترین کار دست و پنجه نرم کردن با کارفرمایی است که خود جوابها را میداند. به عنوان مثال در مورد طراحی و ساخت موزهٔ هنر سانفرانسیسکو برای سفارشدهنده دو راه وجود داشت: جاسازی تمام تجهیزات موزه در ۶ طبقه اول یک آسمانخراش، پیدا کردن زمین و ساخت آن. او مسیر طولانیتر یعنی راه دوم را انتخاب کرد چون به این نتیجه رسید که موزه باید علامت و تصویر باشد و باید ارزش نمادی و سمبولیک داشته باشد.
معماری معاصر باید علاوه بر معمار، سفارشدهنده را نیز آموزش دهد و او را نیز تربیت کند وگرنه معماری که همه قواعد و قوانین کاریاش قبلاً مشخص شده «گریموری» بیشتر نمیتواند باشد. (در گفتگوی با محمد قاریپور، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۳۳، سال ۱۳۷۸)
در معماری رابطه با زمینه حیاتی است. خانه یک واقعیت مشتق از جهان ما نیست. زمینه یا سیاق، چشمانداز، قلمرو، آسمان، همه بخشی از یک طرح هستند. در واقع اینها خود طرح هستند. کار معمار ساختن {بنا} در بستر نیست، کار او ساختن بستر است. خانه باید بخشی از جغرافی و خاک بسترش باشد. اگر نتوانیم زمینهٔ یک طرح را به سخن آوریم، یعنی حتی نتوانستهایم طراحی را شروع کنیم. (در گفتگوی منتشر شده در نشریهٔ Lobby دانشکدهٔ معماری بارتلت، سال ۲۰۱۵)
«زندهام، چون میتوانم به خاطر بیاورم». این نقل قولی است از یک شاعر فرانسوی و من با آن موافقم. بدون گذشته حتی حال حاضری هم نمیتواند وجود داشته باشد. برای معماران گذشته منبع پایدار الهام و یادگیری است. در عالم جهانیسازی شدهای که ما در آن زندگی میکنیم، قلمرو خاطره نقشی اساسی برای همهٔ افراد خلاق بازی میکند. منظور ایجاد فرمهایی همراستا با روشهای متکلفانه از تاریخ جعلی نیست بلکه تفسیر روح گذشته از طریق تبیینهای تازه است. خاطره، آن چیزی است که ارزش در آن خفته است، نه سبک. (در گفتگو با Marco Manzoni منتشر شده در وبگاه Architectforum در سال ۲۰۱۴)
من دوست دارم از اشکال هندسی ساده و بدوی استفاده کنم. فکر میکنم هندسه ابراز موثری برای کنترل تأثیرات نور در فضاهای معماری است. همچنین، شکلهای ساده به آسانی درک میشود حتی از زوایای دید محدود، یعنی دیدن یک جزء کوچک باعث دریافت کلیت آن میشود. هندسهٔ قدرتمند ارتباط دیالکتیکی میان ساختهٔ انسان و فرمهای موجود در طبیعت اطرافش را ساده میکند. کیفیت ارتباط فضایی معمولاً از این تضاد (یا نسبت) سرچشمه میگیرد. علاوه بر این، هندسه ابزار فوقالعادهای در ترکیببندی معمارانه است و سبب آزادی انتقال نیروهای تکتونیک به زمین میشود. کارکرد و معنای اصلی هندسه، بیش از آنکه نمادین باشد، کاربردی است. (در گفتگو با وبسایت Ground، سال 2016)
آیندهٔ معماری در گروی آیندهٔ انسانها است. مادامی که حتی یک نفر روی زمین زندگی میکند نیاز به خانه نیز وجود دارد، یعنی جایی که گفتگوی مستمر انسان با طبیعت را امکانپذیر کند. معماری به مثابه یک آینه تصویری راستین (گاهی هیجانانگیز، گاه بی رحم) از جامعه و زندگی نشان میدهد. معماران باید فضاها را طوری نظم ببخشند که با چرخه خورشیدی، با تناوب فصلها و با توانایی انسان برای سکونت در زمین هماهنگی داشته باشد. برای همین لازم است به حرفه خود علاقمند باشیم. آخرین باری که لویی کان را در سال 1969 در ونیز دیدم یواشکی در گوشم زمزمه کرد که برای اینکه معمار خوبی باشی باید کار کنی و کار کنی و کار کنی. (در گفتگو با مجلهٔ The Ground، سال 2016)
معماری در ذات خود دارای معنویت است. معماری رشتهای است که با روح و روان بشر و امیدهای او سر و کار دارد. تجربهام در زمینهٔ طراحی فضاهای معنوی باعث شد تا عناصر عمدهٔ آفرینش معماری را بشناسم و عمق ببخشم. مفهوم جاذبه، نور به مثابه مولد فضا، آستانه به مثابه فضایی برای گذر میان درون و بیرون، دیوارها به مثابه محدود کنندهٔ فضا و در عین حال کلیدی برای خوانش فضای لایتناهی. به همین علت باور دارم هر چه فضایی سادهتر باشد، تاثیرگذارتر است، به ویژه در مقایسه با پیچیدگی دیگر موضوعات عصر حاضر. معماری نمیتواند روی اعمال مذهبی تاثیر بگذارد اما میتواند منش متفکرانه را ترویج دهد. (در گفتگو با مجلهٔ The Ground، سال 2016)
این خیلی مهم است که چیزی را {در هنگام طراحی آثار شاخص} در نظر بگیریم که بتواند از شکنندگی درونی خود نجات یابد و در مقام مثالی از معماری یک نسل به نسل بعد برسد. این یکی از راههای اعتقاد به تاریخ است. این مسئله شاید امروز رایج و مد روز نباشد، اما آنهایی که تنها به حال حاضر میاندیشند، بدون این که به ریشههای خود فکر کنند، شک دارم که بتوانند ماندگار شوند. معماری سازمان دادن فضای مادی انسان است. اگر قرار است جهانیسازی همان تصویر هنگکنگ را در چزانو مادرنو تکرار کند من به آن به چشم نکوهش مینگرم زیرا جهانیسازی به جای این که نقش عمیق خودش را ایفا کند همهچیز را مسطح و یکدست میکند. (مصاحبه با وبسایت Lancia TrendVisions، سال 2012)
توصیهٔ من به دانشجویان این است که پیش از تحصیل در دانشگاه به کار حرفهای معماری بپردازند. زمانی که شما تجربهٔ کار داشته باشید از آنچه مطالعه میکنید بیشترین بهره را خواهید برد و آنچه خواندهاید تنها به شکل یک تئوری انتزاعی باقی نخواهد ماند. مثلا آنهایی که پس از آموختن هنر ساختن به مطالعهٔ تاریخ هنر پرداختهاند، علاوه بر درک جوانب فلسفی و ادبی هنر میتوانند ارتباط آنها را با جوانب عملی نیز بفهمند. بنا بر این من پیشنهاد میکنم که ابتدا محیط حرفهای و عملی را تجربه کنند و سپس تلاش کنند تا با تحصیل معماری به اصول و علل پنهان شده در کار پی ببرند. (مصاحبه با وبسایت Lancia TrendVisions، سال 2012)