
نادر خلیلی
نادر خلیلی، متولد سال ۱۳۱۴ و درگذشتهٔ سال ۱۳۸۶، معمار و پژوهشگر ایرانی ساکن امریکا بود.وقتی به کودکان میآموزیم خاک کثیف است، بر سر راه شناخت نسل آینده از معماری خاکی مانع ایجاد میکنیم.
وقتی کودکان خود را اینطور بار میآوریم و به آنها میگوییم که خانه فقط باید سقف شیروانی و شومینه داشته باشد و پنجرههایش هم باید چهارگوش باشد، وقتی به آنها میگوییم که خاکی که زیر پاهایشان وجود دارد «کثیف» است، به نظر من بر سر راه آنها {برای شناخت معماری خاکی} مانعی بزرگ ایجاد میکنیم. ما آنها را از کل فرایند خلاقهای که به آنها میگوید میتوانید خانهای همچون رنگینکمان داشته باشید محروم میکنیم. رنگینکمان چیزی جز یک طاق نیست.
شما میتوانید هر چیزی را در این جهان با یک طاق بسازید، بدون این که درختی قطع کنید. هنگامی که بچهها درک کنند که نیازی نیست خاک را «کثیف» بنامند، وقتی درک کنند که زمین مقدس و زیباست، آنگاه خواهند دانست که نباید زمین را آلوده کنند. چرا که وقتی خاک را کثیف بنامیم، آنگاه میتوانیم در آن آشغال بریزیم و آلودهاش کنیم. (در گفتگو با K. Lauren de Boer، منتشر شده در مجلهٔ EarthLight، سال ۱۹۹۸)
به خاک رس میاندیشم. چرا دانش انسان دربارهٔ این ماده آنقدر کم است؟ انسانی که از آغاز تمدن بشر و حتی زودتر با آن آشنایی داشته است.
نادانی دربارهٔ خاک، این مادهٔ اولیه و انعطافپذیری آن در همهٔ کتابهای مربوط به سرامیک و آجر و صنایع گل رس اعتراف شده است. راز پنهانی که در این ماده نهفته شده است نشان میدهد که چقدر کم دربارهٔ طبیعتی که زیر پایمان است میفهمیم. ولی در عین حال یک کوزهگر ساده راز گل را در زیر انگشتانش حس میکند.
خاک پدیدهای است که ما میتوانیم آن را با احساس خود بفهمیم نه به وسیلهٔ منطق. عصر صنعتی شدن با همهٔ زرق و برقش چشمان انسان را کور کرده و او را از دیدن روحی که در این خاک نهفته عاجز کرده است. انسان صنعتیشده لایهای ضخیم بر روی پنج حس خود کشیده که احساسش را گنگ کرده است. بتون و فولاد جلوی پیشرفت خاک را گرفته است. خاکی که حجمهای زیبایی از خلاقیت انسان میسازد.
طاقها و گنبدهایی که زاییدهٔ خاک و خشت و گل هستند با بتون و فولاد کپیه میشوند در حالی که فرمها و فضاهای زیبایی که میتوانستند با خاک خلق شوند در برههای از تاریخ رها شدهاند. امروز هیچ صنعتی گل رس را اگر ارزانتر از پلاستیک نبود استفاده نمیکرد. تنها کوزهگرانند که هنوز حساسیت لمس آن را از دست ندادهاند. (در کتاب «تنها دویدن»، منتشر شده در سال ۱۳۷۰)
با آنکه هنر سفالگری در کشورهای دیگر جهان نیز مانند کشور چین و ژاپن و اروپا و سرخپوستها بسیار سابقه دارند و در بعضی از جهات از کشور ما نیز پیشرفت بیشتری داشتهاند، پس از مطالعهٔ عمیق به جرئت میتوان ادعا کرد که در هیچکجای دنیا معماری خاک و معماری بومی طاق و گنبدها به پای پیشرفت ایران نرسیدهاند. ایران بدون اغراق امروزه میتواند به همهجای جهان هنر و مهندسی معماری خاک را صادر کند. حتی به کشورهای با سابقهٔ تاریخی بزرگ مثل چین و مصر و آفریقای مرکزی و آمریکای جنوبی. {…} نبوغ فنی و هنری معماران و هنرمندان ایران در نفوذ به رموز مصالح و انرژیهای طبیعی، اشکال هندسی و رنگها و بافتها و فضاها چنان عمیق بوده که من باور دارم در خون هر ایرانی شعلهٔ آفرینش با ارکان خاک و آب و باد و آتش جریان دارد. چون این ارکان در شعر و ادب ایران از آیین باستانی زرتشت گرفته تا دین مبین اسلام افق وسیعی در روح ایرانی گشوده است. در عین حالی که دست ماهرانهٔ استادکارانش قالی بافتهاند و یا خمیر گل را شکل دادهاند زبانشان و دلشان پر از نام خدا، عشق و آتش بوده است. (در گفتگو با علیاکبر خرمشاهی، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش 7، سال 1369)
باید راههای غلط گذشته را شناخت و اعلام کرد. مثلاً آنکه ساختن مجموعههای آپارتمانی بلندمرتبه بهجز موارد استثنایی اشتباه است. اشتباه محضی که همهٔ دنیا به آن اعتراف کردهاند و ما نیز راهی عبث رفتهایم و راه صحیحتر یعنی ساختن خانه در مقیاسی انسانی تکواحدی سهچهار طبقه و یا مجموعههای کمارتفاع و در صورت لزوم با تراکم بیشتر. راه صحیحتر یعنی بهکار بردن سنتهای ایرانی از قبیل استفاده از آفتاب، استفاده از سایه و استفاده از باد و جریان هوا و آنچه که طبیعت به ما ارزانی داشته است. مثلاً ساختن بازار و بازارچه در محلهها بهجای فروشگاههای بزرگ و سوپرمارکتهای عظیم در یکقسمت شهر. مثلاً بهکار بردن آجر و مصالح محلی بهجای بتون و فولاد و اگر فکر کنیم که این نمونهها که به نظر سنتگرا و ارتجاعی است با ترقی و پیشرفت و مدرن بودن مغایرت دارد بدون شک مانند سالهای گذشته در ظلمت و اشتباه محض خواهیم بود، زیرا دنیای بهاصطلاح مترقی پس از دست یافتن به همهٔ تکنولوژیهای جدید امروز تازه کشف کرده است که ایجاد مجموعههای مسکونی مرتفع غلط است. که استفاده از آفتاب و سایه و باد از {دستگاههای} تهویه و کولر اولیتر است. که آجر و مصالح طبیعی از بتون و پلاستیک بهتر و انسانی است. (در مقالهٔ «برای مسکن باید از مردم بازو گرفت». در هنر و معماری، ش 47ـ 48، سال 1358)
متخصصین ما و مردم عادی که تقریباً همگی با فضاهای انسانی و زیبای طاق و گنبد غریبه شدهاند اگر دوباره این فضاها را لمس کنند دلباختهٔ آنها خواهند شد. مقایسهٔ طاق و گنبد با سقفهای تیرآهن و مسطح همانند مقایسهٔ بافتن و داشتن قالی کرمان و موکت ماشینی است. مردم عادی و حتی مهندسین به خاطر تجربه نداشتن در این فضاها و یا ساختن آنها خودشان را نسبت به آنها غریبه میدانند و مطابق روند روز آنچه که آسانتر به دست میآید را دنبال میکنند.
بنده شخصاً فکر میکنم که اگر ارزش نهادی این فرمها دوباره شناخته شود و به طور همگانی در کشورمان مصرف شود ایران میتواند ارمغان باارزشی به مردم خود و به مردم جهان سوم جهت تامین اسکان هدیه کند. زیرا سرزمین ما نه تنها مهد آفرینش آنها بوده است بلکه از هر کجای دنیا بیشتر در کاربرد آنها تجربه و ابتکارات تاریخی دارد. امروزه که جهان غرب با نیروی هرچه بیشتر کوشش میکند از انرژیهای طبیعی مانند آفتاب و باد بناها را خودکفا کنند، جای تعجب نیست که فرمهای طاق و گنبد نیز هرچه بیشتر در معماری غرب با دید جدیدی وارد میدان میشود. (در گفتگو با مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال 1369)
من فکر میکنم اگر ما روز و روزگاری حقیقاً تصمیم گرفتیم کشورمان خودکفا شود، معماری و هنر اصیل خودش را از گذشته به حال بیاورد و به قرن بیست و یکم جهش بدهد، باید از کودکستان دستهای بچههایمان را در خمیر گل و مصالح و انرژیهای طبیعی برای بازی و خلق کردن به جای اسباببازیهای پلاستیکی بگذاریم و دانشکدههای هنر و معماری و شهرسازیمان را غرق در دروس و تجربیات عملی هنرها و دانشهای اصیل ایرانی کنیم و در عین حالی که آنها را با پیشرفتهترین علوم و هنرهای جهان آشنا میسازیم به آنها بیاموزیم که جستجوگر باشند نه دنبالهرو. تا با ثروت و گنجینهٔ فرهنگشان به بازارهای دنیا وارد شوند و نه با پول. (در مصاحبه با مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال 1369)
شهرهای مدرن امروزی شهرهایی نیستند که به اتومبیل و مصالح صنعتی وابسته باشند. بلکه شهرهایی هستند که ازدحام پیادهروها و دوچرخهسوارها بیش از اتومبیل سوارها در آن دیده شود. از تکنولوژی مدرن میتوان در رفع آلودگی شهرهای استفاده کرد. با ارتباطات تلفنی سریع و توسعه یافته میشود تردد شهری را کاست. شرکتهای بزرگ آمریکایی امروزه در شهرهای کوچک و روستاها مستقر میشوند و به این طریق آسایش کارمندان خود را فراهم میآورند. بازگشت به روستاها و استفاده از قابلیت روستایی در ساخت فضاهای زیستی یک تکامل اجتماعی محسوب میشود. امروزه کسانی که با توسعهٔ شبکه بزرگراهها و اتوبانها در شهر سعی میکنند به پیشرفت برسند از اطلاعاتی قدیمی برخودارند. (مصاحبه با مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال 1374)
من فکر میکنم مردم بیش از آنکه به مصالح آهن و سیمان و پلاستیک وارداتی احتیاج داشته باشند به یک روشنگری فکری نیاز دارند. آنچه که به ما گفته شده این است که مصالح سنتی قدیمی و کثیف و کم مقاومت هستند و فقط آهن و سیمان خوب است. به ما گفته شده است که کاربرد تاق و گنبد و فضاهای سنتی یعنی عقب افتادگی و این تصمیم غیر اقتصادی و درجا زدن در گذشته است. (گفتگو با مجلهٔ معماری و شهرسازی، 1369)
اگر مردم را آزاد بگذارند میتوانند برای خود مسکن بسازند. زیرا اصل نیروی غریزی تامین مسکن زمان و مکان نمیشناسد. (مجلهٔ هنر و معماری، ش 47 و 48)