دیوید اجی | David Adjaye

سر دیوید فرنک اجی، متولد سال ۱۹۶۶، معمار اهل غنا و ساکن بریتانیاست.

تاریخ است که تصمیم می‌گیرد چه چیز خوب است و چه چیز خوب نیست، نه معماران.

دیوید اجی

این یک نوع گرایش گمراه‌کننده است که معماری‌تان را معطوف باقی گذاشتن نمادی از عصر خودتان {برای آیندگان} کنید. اگر به اهرام {مصر} بنگرید {خواهید دید} که آنها محصول تکامل هستند، تا زمانی که به کمال خود رسیده‌اند. مسئله ساختن نمادی از یک عصر نیست.

تمرکز ما {در دفترمان} بر {نیازهای} شهروندان و سودمندی است. من پنجاه‌ساله‌ام و رنتسو پیانو مثلاً هشتادساله. وقتی او مرکز پمپیدو در پاریس را طراحی کرد، دیگران فکر کردند که این بنا افتضاح است. {اما} تاریخ تصمیم می‌گیرد که چه چیز {یا کدام بنا} خوب است و چه چیز خوب نیست، نه معماران. معماری در بیست سال گذشته خود را متحول کرده است. این تحول آنقدر بنیادین است که آدمی متحیر می‌شود. (در گفت‌وگو با Alain Elkann، منتشر شده در وب‌سایت مصاحبه‌کننده، سال ۲۰۱۶)

معمارِ امروز بیشتر شبیه یک رهبر ارکستر است تا یک هنرمند.
دیوید اجی

معماری به لحاظ کمی در حال گسترش است، چون تعداد آدم‌ها بیشتر شده و آنها به معماری نیاز دارند. معمار امروز نوعی سامان‌دهندهٔ فنی است، بیشتر شبیه یک رهبر ارکستر است تا یک هنرمند، کسی که گروه‌هایی را تشکیل می‌دهد و از دل آنها معنا خلق می‌کند. (در گفتگو با Alain Elkann در سال ۲۰۱۶، منتشر شده در وب‌گاه شخصی مصاحبه‌کننده)

خط کشیدن تنها کاری است که از طریق آن می‌توانم کلاف افکارم را بگشایم.
دیوید اجی

کامپیوتر مدل‌سازی می‌کند. بنا بر این، برای طراحی در کامپیوتر لازم است بدانید که در حال انجام چه کاری هستید، یا لازم است آنچه می‌خواهید انجام دهید را از طریقی سیستماتیک کشف کنید. راه متصور {من} برای فکر کردن {طراحانه} این است که آنچه من «یادداشت‌های به‌هم‌پیچیدهٔ مغز»‌ می‌نامم را از طریق خط‌کشیدن با دست لایه‌برداری و کشف کنید. {طراحی با} دست لایه‌های اطلاعاتی که بر روی یکدیگر به شکلی پیچیده قرار گرفته است را از یکدیگر جدا می‌کند، و از این طریق شما آنها را به حالتی قبل از فیلتر شدن توسط مغز برمی‌گردانید. این خاصیت در طراحی با کامپیوتر وجود ندارد. خط کشیدن تنها چیزی است که به من اجازه می‌دهد کلاف افکارم را در یک موقعیت فشرده باز کنم. برای من، خط کشیدن راهی برای گشودن افکارم است که تا اکنون همانند فن‌آورانه‌ای برای جایگزینی با آن نیافته‌ام. خط کشیدن برای من حیاتی است. برای طراحی با کامپیوتر نیاز است که که آنچه لازم است بدانم را بدانم، اما پیش از آن من نیاز دارم که افکار خود را بگشایم. (در گفتگو با Philip Stevens منتشر شده در وب‌گاه designboom، در سال 2017)

من و معماران هم‌نسل من ایدهٔ ایجاد امضا در طراحی را رها کرده‌ایم.
دیوید اجی

من جزو نسلی از معماران هستم که ایدهٔ ایجاد امضا در طراحی را رها کرده‌اند. کارهای من بیشتر حول ویژگی‌های خاص فرهنگی، مکان، جغرافیا و غیره است. عنصر واحد آثارم، شاید رویکردم در مورد نور و به کار بستن آن به مثابه مصالح اصلی باشد. اما سیاق کارها متفاوت است و هر کدام سناریوی خاص خود را می‌طلبد. به جای جستجوی یک زبان کلی و قابل تکرار به دنبال خاص بودن هر اثر هستم. این چیزی است که پروژه‌هایم با آن تعریف می‌شود و آن‌ها را به سیاقشان، مکانشان و زمان خاص خودشان و یا مردمی که ممکن است آن پروژه را پرورش داده باشند پیوند می‌زند. به همین دلیل به این نتیجه رسیده‌ام حتی اگر من هم بخواهم تقریباً غیرممکن است که بتوانم یک پروژه را بارها و بارها تکرار کنم. (در گفتگو با Uta Abendroth منتشر شده در وبسایت World Architects، در سال 2014)