
پل رودولف | Paul Rudolph
پل ماروین رودولف، متولد سال ۱۹۱۸ و درگذشتهٔ سال ۱۹۹۷، معمار و استاد دانشگاه امریکایی بود.من نه به ترندها و مدها، بلکه به آنچه مناسبترین است علاقهمندم.
من فینفسه به تقارن یا عدم تقارن علاقهای ندارم. یکی از ویژگیهای قرن بیستم این است که هیچچیز هیچگاه کامل نیست، هیچچیز هیچگاه ثابت نیست. ما به چیزها طوری که در درون خود کامل هستند فکر نمیکنیم. یک بنا را فقط میتوان در رابطه با موقعیتی که تغییر میکند در یک مقطع زمانی خاص در نظر گرفت. پس طراحی گذشته و آینده را اظهار میکند.
بنابراین کل ایدهی بناهای ناتمام که قرار است به طرق نامعلوم گسترش یابد فکر دائم {من} است. من حالا به قدر کافی زیستهام تا بدانم که بناها خراب میشوند، آتش میگیرند، بخشهایی به آنها اضافه میشود، کاربران آن عوض میشوند و غیره. بنابراین برای من، طراحی معبدی در پارک، یا همراستا کردن یک خیابان بزرگ که پیرامون یک محور سازماندهی شده بیمعنی است.
{…} من خیلی به ترندها و مُدها علاقه ندارم، بلکه به آنچه مناسبترین است علاقهمندم. تقارن به منزلهی یک شیوهی جهتیابی در جایی که پای جمعیت بسیار در میان است، مثلاً در فرودگاه، شاید بهترین استفاده را داشته باشد، اما حتی در این حالت هم خورشید از دادن نور متقارن خودداری میکند. کیفیت پایانِ باز معماری قرن بیستم در بیشتر مواقع تقارن را ناتوان میسازد. (در گفتوگو با John W. Cook، منتشر شده در کتاب Conversation with Architects در سال ۱۹۷۳)

به رغم همهٔ توجیهات منطقیای که معماران، که خودم هم جزوشان هستم، بیان میکنند، میتوان آنچه را معماران میگویند نادیده گرفت، باید فقط به آنچه میسازند توجه کرد. دلیلی که برای این موضوع دارم بسیار محکم است. منِ معمار مجبورم، یعنی انتخابی راجع به ترکیبهای خاص فرمها، مصالح، فضا و یا سایر ملاحظات معماری ندارم. آنها مرا وادار به تصمیمگیری و انتخاب میکنند. من میدانم که آنها، البته نه همهشان، چه هستند و روی هم رفته میتوانم راجع به این که چه هستند شفاف باشم. اما نمیتوانم بگویم که چرا فضای مارپیچ یا جنبش فضا برای من اینچنین جذاب و اقناعکننده است، اما هست. نمیتوانم بگویم چرا یک تیر طرهشده، تجمع نیروها و سنگینی و سبکی از حیث سازهای برایم جذابیت و اقناعکنندگی دارد، اما دارد. نمیتوانم بگویم چرا سازمان دادن عمدی عناصر معماری برای جذب نور از طریقی خاص برایم جذاب و اقناعکننده است، اما هست. {…}
آنچه میخواهم بگویم این است که منطقیترین و توجیهکنندهترین معماران در جهان چندان قابل اعتماد نیستند، چرا که وقتی دربارهٔ معماری صحبت میکنیم اصلا چیزی به نام عقلگرایی واقعی وجود ندارد. حالا میتوانم به شما بگویم که چه چیزهایی منزجرم میکند: برای شروع بگویم همهٔ آنچه به آن پستمدرنیسم میگویند. همانقدر که از پستمدرنیسم منزجرم برخی عناصر معماری برایم جذاب است. قبلا این حقیقت راجع به خودم مرا به تعجب وا میداشت، اما حالا دیگر تعجب نمیکنم. فکر میکنم این سرشت مطلق معماری است. (در گفتگو با Robert Bruegmann در سال ۱۹۸۶، منتشر شده در وبسایت مؤسسه هنر شیکاگو)