ما باید معماران را متقاعد کنیم که نیاز است بخشی از دانشی را که عمداً دور انداخته‌اند بازیابی کنند. ما باید با از بین بردن این توهم که وجود معماران ضروری است شروع کنیم. معماری، همچون پوشاک، یک هنر عام است؛ {یعنی} پاسخ‌هایی قابل پیش‌بینی برای پرسش‌های قابل پیش‌بینی فراهم می‌کند.

معماران ما را به سمت {پذیرش} دیدگاهی اغراق‌آمیز در مورد اهمیت خود سوق داده‌اند. {البته که} آنها گاهی اوقات چیزهای شگفت‌انگیزی تولید می‌کنند، اما در بیشتر مواقع معماران همچون طراحان لباس غیر ضروری و خیلی خطرناک‌تر از آنها هستند. (در مقاله‌ی Against Architecture در سال ۱۹۸۳، به نقل از کتاب Untimely Tracts)