معماري ما معماري درون گرا بود. نما نداشت بلکه ديواري دور تا دور آن کشيده بودند و درون آن حياط سبز بود و اتاق‌هايي که اطراف آن قرار می‌گرفت و هر کدام اسمي داشت. معماري اروپا برعکس هم درون‌گراست و هم برون‌گرا. قلعه‌ها و استحکامات به صورت برج و بارو بود و منظر و پنجره‌ها به بيرون راه داشت. اين معماري راحت تر مي توانست شکل عوض کند. آنچه در ايران ايجاد شد، نتيجه جمعيتي بود که روز به روز اضافه شد. شهرها گنجايش اين جمعيت را نداشتند و ديوارهاي شهر ويران شد و انفجار شهرها به وجود آمد. دروازه‌هاي غرب و شرق ارتباط بين شهرک‌ها را شکل داد و در کنار اين مسيرها، ساخت وسازها که ديگر نمي توانست شکل قديمي خود را داشته باشد، ايجاد شد. هرچند در دهه بیست و سی هنوز حياط و باغچه ساخته مي شد. عرضم اين است که معماري ما به خاطر امکانات تکنيکي جديد که از غرب وارد شده بود، تغيير کرد و نه به خاطر روش زندگي. تکنولوژي به ما امکان داد شکل و فرم جديدتري به وجود آوريم. (گفتگو با روزنامهٔ شرق، 1394)