من همیشه گفتهام که مراجعه به معماری قدیم ما حکم حل کردن حلالمسایل را دارد. دانشجوی ریاضیات، حلالمسایل دارد. میداند که در امتحان همان سوالها را نمیدهند ولی آنها را حل میکند. وقتی به معماری گذشته مراجعه میکنیم، داریم به یک حلالمسایل نگاه میکنیم. میبینیم که وقتی میخواستند فلان احساس را به وجود بیاورند، این کار را کردهاند. ما نمیخواهیم هیچ وقت مثل او عمل کنیم ولی باید ببینیم که سوال چه بوده، جواب چه بوده، چه راهحلهایی با توجه به فرهنگ و سلیقه و ذوق ایرانی و با مواد و مصالح و تکنولوژی موجود در کشورمان، پیدا شده.
اگر بخواهیم معماری آیندهمان فرزند خلف معماری گذشته باشد و در امتداد آن حرکت کند و دوباره ما را برگرداند به همان افتخاراتی که در گذشته در حوزه معماری داشتیم، باید معماری گذشته را درک کنیم. کسی که تقلید میکند، همیشه از مقلد خودش عقبتر است. ما در تمام طول تاریخ از نقطه نظر معماری سرآمد بودهایم. اما الان صد، دویست سالی است که به تقلید افتادهایم. در حالی که گنجینه عظیمی داریم که با ذوق و فرهنگ ما هم سازگار است. ما فرزندان این آب و خاکیم؛ فرزندان تجربیات تاریخی خودمان. مجموعه تاریخ و باورهای این سرزمین است که ما را «ایرانی» میکند. برای اینکه معماری ما به قول امروزیها، معماری اسلامی-ایرانی باشد، ما نیاز داریم قواعد را بشناسیم. وگرنه مثل این است که من بخواهم فارسی حرف بزنم اما زبان فارسی بلد نباشم. اگر میخواهید معماریتان ایرانی باشد، باید معماری ایرانی را ببینید تا بفهمید معماری ایرانی چه طوری است. اگر میخواهید معماریتان اروپایی باشد، خب بروید معماری آنها را ببینید و از آنها یاد بگیرید.
اگر فرزند این مملکت هستیم و میخواهیم معماری این سرزمین را تداوم و ارتقا ببخشیم، اول باید الفبایش را یاد بگیریم. در این صورت است که میتوانیم به آن زبان هر چه میخواهیم، بگوییم. خاصیت زبان این است. وقتی زبان یاد بگیریم، چون زبان را بلدیم و از گذشتگان آموختهایم، حرف آنها را تکرار نمیکنیم. حرف خودمان را به زبان آنها میزنیم. باید زبان را بیاموزید تا بتوانید حرفی متناسب با امروز بزنید. (در گفتگو با نفیسه حاجاتی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۰)