ما اعتقاد داریم چارلز داروین تنها کسی بوده که میتوانسته به بهترین نحو کار ما را نشان دهد. درخت تکاملی مشهور او میتوانست دیاگرامی از روش کار دفتر ما باشد؛ ایدهها در طول چندین نشست طراحی کامل میشوند. اما داروین فقط طرح یک ایدهٔ مفرد را تشریح نمیکند. گاهی اوقات زیرگونهها منشعب میشوند و ما اغلب ایدهٔ خوبی پیدا میکنیم که در موقعیت خاص ما کار نمیکند، اما برای یک کارفرمای دیگر، در یک فرهنگ دیگر، میتواند پاسخ مناسبی به یک پرسش کاملاً متفاوت باشد.
در نتیجه ما هیچگاه چیزی را دور نمیاندازیم. دفتر ما آرشیو راهحلهای معمارانهٔ متنوع است، چون شما هیچوقت نمیدانید در آینده ممکن است به چه ایدهای نیاز داشته باشید. کاری که یک معمار در طول زندگی حرفهایاش انجام میدهد {غالباً} نتیجهٔ فرصتهای اتفاقی و شانس است. معمارها به ندرت میتوانند زندگی حرفهایشان را برنامهریزی کنند، یا تصمیم بگیرند کجا چه چیزی را بسازند. ما منابع مالی یا قدرت سیاسی نداریم تا پروژهها را به تنهایی پیش ببریم. ما باید به وسیلهٔ بداههسازی فرصتطلبانه و تغییر ناگهانی و انتقال ایدهها، پاسخگوی چالشهای تصادفی باشیم و اغلب داستانی که ما میگوییم محصول توجیه عقلانی یا ادراک چیزی است که واقع شده. چگونگی تحول چیزها از طریق تصادف و سوء تفاهم برای ما بسیار جالبتر است. (در گفتگو با محمد محمدزاده، ترجمهٔ آزیتا ایزدی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۷۷، سال ۱۳۹۱)