من اغلب به همکاران جوان آتلیه‌ام می‌گویم که احساساتی باشند و به بینش و شهود خود اعتماد کنند و در طی فرآیند طراحی‌شان، زودتر از موعد وارد مباحث منطقی و استدلالی نشوند. ممکن است که از طریق استدلالات منطقی جایگاه درک شهودی در طراحی از بین برود. لایهٔ متورمی ناشی از بحث‌ها و گفتگوها وجود دارد که نتایج آنها در تلاش برای فهم یک معماری درست و در ارتباط با یک موضوع و سایت خاص اکثراً نتایج سازنده‌ای نخواهد داشت.

البته تفکر بسیار مهم است، اما برای من تفکر یک خط است در حالی که احساسات و ادراکات شهودی ما را قادر می‌سازند که عمیق‌تر در فضاهای مرتبط با زندگی نفوذ کنیم. بنابراین در هنگام طراحی من در جستجوی بازخوردها و شهودیات عمیق‌تری می‌باشم که تا کنون در قالب کلمات ارائه نشده‌اند. برای من احساسات بنیادین در هنگام طراحی یک ساختمان و تجربهٔ ساختمان واقعی یکسان می‌باشند. (در گفتگو با Mari Lending، منتشر شده در کتاب «احساسی از تاریخ» در سال ۲۰۱۸، ترجمهٔ مرتضی نیک‌فطرت و نیما کیوانی، نشر فکر نو)