زمانی که ما به مدرنیته پرتاب شدیم، بسیار ذوقزده و شتابزده حرکتمان را به هر سو آغاز کردیم، مدرنیتهایی را که در حقیقت از اروپا کشف و وارد کرده بودیم بی آنکه بنیانهای اصلیاش درون فرهنگمان باشد. ظواهر را کسب میکنیم و این ظواهر هم آثار و نتایج خودش را مدام به دنبال میآورد. مثلاً اگر دارای روزنامهای با حروف سربی، چاپخانه و… میشویم، ظاهر و قالب قضیه را داریم اما از تمام ظرفیتهای آزاداندیشی و آزادمنشی که مطبوعات باید با خودش بیاورند، بیبهرهایم. ابتدا باید آزاداندیش و آزادمنش باشیم که بتوانیم مطبوعات آزاد داشته باشیم. چقدر در دوران رضاشاه روزنامه توقیف شده. چاپخانه آماده بود یعنی ابزار آماده است اما تفکر آماده نیست. {…} به نقاشی بر میگردم، مثلاً تحصیلکردههای نقاشی که دانش نقاشی را دارند نقاشی مدرن را میفهمند و لذت میبرند اما همین امروز که پنجاه سال از نقاشیهای مدرن ایرانی گذشته است، عموم مردم به طور کلی هنوز مفهوم درست این نقاشیها را متوجه نشدهاند و به عنوان نقاشیهای اجقوجق نام میبرند. پس هنوز فرهنگش جا نیفتاده، هنوز هم پرفروشترین آثار نقاشی تابلوهای مناظر و گل و بلبل و میوه و پیرمرد چپق به دست و… است. (در گفتگو با فرزاد ادیبی، منتشر شده در ویژهنامهٔ روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۰)
ابراهیم حقیقی: نقاشی مدرن ایرانی پنجاهساله شده، اما هنوز عموم مردم مفهوم این نقاشی را متوجه نمیشوند
سپتامبر 18, 2019 | ابراهیم حقیقی | 0 دیدگاه