امروزه ما عادت کرده‌ایم در موضوعی مثل مهندسی تنها به وجوه فنی، کمی و عینی آن اکتفا کنیم. ما باید دریابیم که دروازهٔ هر موضوعی علوم انسانی است، آن هم با ذوق و ذائقهٔ فرهنگ‌شناسی. خطایی که در طول یک و نیم قرن اخیر مرتکب شده‌ایم بی‌بها شمردن علوم انسانی و توسل شتابناک و سراسیمه به علوم تجربی و فن‌آوری سوغات فرنگ است. این مسیری است که طی کردن آن در این یک و نیم قرن ما را به مقصود نرسانده و به دنبال این همه سرمایه‌گذاری و کوشش به مفهوم ماهوی طرفی نبسته‌ایم. تجربهٔ جهانی نشان می‌دهد که اگر کشورهای دیگری که روزگاری با ما همراه بودند و گرفتاری‌هایی همچون ما داشته‌اند، امروز موفق شده‌اند از آن روست که به دنبال ورود از این دروازه به مسائلشان آنها را شناخته‌اند و راه علاج یافته‌اند. اگر کشورهای پیشرفته و توسعه یافته این همه در زمینهٔ علوم انسانی در کشورهای خود و دربارهٔ سرزمین‌ها و جوامع دیگر سرمایه‌گذاری می‌کنند از سر سیری نیست و در حقیقت ضامن و مقوم توفیقاتشان در عرصهٔ علوم تجربی همین توجه به حوزهٔ علوم انسانی و سرمایه‌گذاری وسیع در آن است. (در مقالهٔ «مهندسی ایرانی»، منتشر شده در مجلهٔ معمار، سال 1385)