در گذشته، قوم ما، بر خلاف قوم آشور که با تسلط یافتن بر هر شهری، آن را با خاک یکسان میکرد، کلیهٔ لوازم و امکانات متصرفاتش را بدون تخریب و ویرانی، متناسب با نیاز خود میپیراست و مورد استفاده قرار میداد، و بههرحال، همیشه تقلید خوب را بهتر از ابتکار بد میدانست. این جریان تا اوایل سلطنت ناصرالدینشاه ادامه داشت. در این زمان که خودباختگی و احساس کمبود و عقبماندگی مردم را فراگرفت، تقلید صرف جایگزین تقلید منطقی و اصیل ایرانی شد. ابتدا فرهنگ خوراک و پوشش ما را دگرگون کرد و سپس، بیش از همه چیز، موجب از هم گسستن پیوند و استمرار هنر چندهزارساله این مرز و بوم شد. میتوان گفت که پیوندهای تمام رشتههای هنری اعم از شعر، ادبیات، نقاشی و معماری از هم گسست و تمام تلاشی هم که از آن پس خبرگان و علاقهمندان برای جبران این گسستگی به کار بردند بدون نتیجه مطلوب ماند، به خصوص معماری و شهرسازی که محور بحث ما است، با تقلید صرف از بیگانگان دچار ابداعات عجیب و غریب شد، به طوری که اکنون وقتی صحبت از معماری قدیم و اسلامی به میان میآید بیدرنگ بناهای جناغیشکل و کاشیکاری در اذهان مجسم میشود، بیآنکه به دلائل وجودی آنها توجه شود. (در مقالهای با عنوان «دربارهٔ شهرسازی و معماری سنتی ایران» در مجلهٔ آبادی، ش ۱، سال ۱۳۷۰)
محمد کریم پیرنیا: نیاکان ما تقلید خوب را بهتر از ابتکار بد میدانستند
جولای 3, 2020 | محمد کریم پیرنیا | 0 دیدگاه