در فرهنگ مکتوب ما به نظریهسازی معماری چندان پرداخته نشده است. در بهترین شرایط یک نفر به شکل شفاهی ادعا میکند که چیزی میداند. ما هم نظر وی را میپذیریم و عیبی هم ندارد. اما وقتی نظریهٔ وی سنجیده میشود گرفتار مشکل میشویم. یک سخن در حد تعریف معماری باید بتواند شامل خیلی از گذرها و مطالب باشد و در عین حال که به معماری به عنوان یک شیء کوچک فکر میکند باید بتواند مسائل کلان معماری را هم پوشش دهد. معمار در عین حال که معماری را فرآوردهٔ دست معمار میداند باید اثرش برای دیگران هم قابل تفسیر باشد و خودش هم حتما بداند که تا وقتی انسانی نباشد که معماری را بفهمد عملا آن معماری وجود خارجی ندارد. (مصاحبهٔ منتشر شده در کتاب اندیشهٔ معماران معاصر ایران، سال ۱۳۸۹)
منصور فلامکی: تا وقتی اثر معماری برای مردم قابل فهم نباشد عملاً وجود خارجی ندارد
آوریل 11, 2017 | منصور فلامکی | 0 دیدگاه