به نظر من ما ناچاریم به این {نتیجه} برسیم که زندگی‌مان را با خودرو پیوند بزنیم یا در غیر این صورت یکبار برای همیشه تصمیم بگیریم که می‌خواهیم وسیلهٔ نقلیهٔ دیگری داشته باشیم که شاید در شهرها بهتر کار کند و همچنان در خارج از شهر نیز تا حدی به کار بیاید. اما من مشکلی با پذیرفتن خودرو به منزلهٔ بخشی از فرایند و همهٔ آنچه همراه با آن می‌آید ندارم.

می‌دانید، آسان است که شهری را بدون پارکینگ‌ها و پمپ بنزین‌ها و بدون همهٔ آن چیزهایی که برای استفاده از خودرو بهشان نیاز داریم ببینیم، اما من فکر می‌کنم بهتر است که مادامی که خودرو را می‌خواهیم یادبگیریم که از پس مسائل آن برآییم. در آن روزی که خودرو را نخواهیم، قطعا می‌توانیم بهتر از آن عمل کنیم و همچنان بر امر حمل و نقل انفرادی فائق آییم. {…}

من چندان معتقد نیستم که همه‌چیز باید به شهر پیاده بازگردانده شود تا {آن شهر} یک شهر خوب باشد. لس‌آنجلس هیچ‌گاه نمی‌تواند چنین چیزی باشد. لس‌آنجلس باید شهر حرکت باشد. شاید اگر ما کارمان را در این زمینه بهتر انجام می‌دادیم، این شهر از پس حرکت و پویایی و پیچیدگی‌هایی که با آن می‌آید بهتر برمی‌آمد. (در گفت‌وگو با Andrew B. Smith در سال ۱۹۹۵، به نقل از وب‌سایت کتابخانهٔ UCLA)