خود ایدهٔ معمارستاره به نظر خستهکننده میرسد. همیشه موضوع {این ایده} معمار به منزلهٔ یک برند بود و فقط تعداد انگشتشماری از معماران به چنین موقعیتی دست یافتند. در پرتو کاهش قدرت معماران، معمارستارهها برای کنترل {اوضاع} با عزمی سخت مقاومت میکنند. {در مقام یک معمار} ممکن است شما را به جای تواناییهایتان بر اساس پیشینهٔ رسانهایتان استخدام کنند. روشهای بسیاری وجود دارد که یک معمار از طریق آنها {دیگران را} مأیوس کند؛ {مثلاً} از طریق پیشنهاد یک راه حل از پیش موجود، یا پاسخی «متکبرانه» که خارج از مقیاس و بستر است.
بدبینی من تا مسئلهٔ عدم مشارکت {مردم} در محصول {طراحی} معمارستارهها ادامه مییابد. ایدهٔ زبان طراحی مارکدار {یا برَند} که در {حوزهٔ طراحی} ساختمان، مبلمان و هر نوع ابزار و یراق به کار میرود، به اندازهٔ چراغ نفتی منسوخ به نظر میرسد. دستیابی به مقام برند بودن {در طراحی} به نظر زیانبخش است. (در گفتوگو با Annie Markitanis، منتشر شده در وبسایت Milano Design Film festival، سال ۲۰۲۰)