
پائولو مندز دا روشا | Paulo Mendes da Rocha
پائولو مندز دا روشا، متولد سال ۱۹۲۸ و درگذشتهٔ سال ۲۰۲۱، معمار برزیلی برندهٔ جایزهٔ پریتزکر سال ۲۰۰۶ بود.دیکتاتوری برآمده از کودتای ۱۹۶۴ در برزیل پیش از هر چیز نظام آموزشی این کشور را نابود کرد. و این بزرگترین شرارت سرزده از آنها بود..
کودتای نظامی {سال ۱۹۶۴ در برزیل} یک دیکتاتوری بسیار راستگرا و همچنین، از نوع بسیار خشن آن بود.
{…} میتوانم بگویم که {این کودتا و دیکتاتوری برآمده از آن} پیش از هر کار دیگر نظام آموزشی و دانشگاهها را در برزیل نابود کرده است. و تا همین امروز ما همچنان از عواقب آن اقدامات رنج میبریم. و ما در تلاش بسیار هستیم تا {آسیبهای بیست سال حکومت دیکتاتوری را} جبران کنیم و آنچه را {پیش از دیکتاتوری} داشتیم بازیابیم.
{نابود کردن نظام آموزشی برزیل} بزرگترین شرارتی است که کودتای نظامی انجام داده، بیش از هر مسئلهٔ فردی دیگری. (در گفتوگو با Jessica Mairs، منتشر شده در وبسایت dezeen، سال ۲۰۱۷)
اگر وقتم را صرف اندیشیدن به کلمات میکردم، دیگر برای معماری کردن وقتی نمیداشتم.
اگر وقتم را صرف اندیشیدن به کلمات میکردم، {دیگر} برای معماری کردن وقتی نمیداشتم. [میخندد.] معماری {خودش} یک گفتمان است. شما میتوانید کل عمر خودتان را صرف حرف زدن راجع به معماری کند. به هِرَم خئوپس در جیزه نگاه کنید. چرا مردم همچنان راجع به آن صحبت میکنند؟
{…} هیچ رمز و رازی در این بنا وجود ندارد. هرم تنها شکلی است که مصریان در آن زمان میتوانستند بسازند. این تنها راه برای بالا بردن سنگها بود. امروز ما میتوانیم فرمهای بسیار متفاوتی بسازیم، اما چهار و نیم هزار سال پیش هرم فرمی منطقی برای ساختن بود. مصریان از مزایای فیزیک پایه برای هل دادن بلوک سنگها از طریق سطوح شیبدار استفاده کردند. در این بنا شفتهایی وجود دارد که از طریق آن میتوان ستارهها را دید.
من فکر میکنم که آرزوی مصریان این بود که این هرمها را از شیشه بسازند. این امر زمانی معلوم شد که آی. ام. پی هرمهای شیشهای را در موزهٔ لوور پاریس ساخت، اما او همچون اسکار نیمایر راجع به آن حرف نزد. معماری دربارهٔ الهام نیست، دربارهٔ تاریخ و اصول است. الهام وجود ندارد. معماری دربارهٔ کار فکری شدید است. شما باید از طریق مسائل فکر کنید و تاریخ و واقعیت را به شکل منطقی تحلیل کنید. (در گفتوگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبسایت archdaily، سال ۲۰۱۶)
این روزها بر بهترین تکنیکهای ساخت و ساز این عقیده سایه افکنده است که برای خلق معماری تازه به ساختمایهها یا متریالهای تازه نیاز است. اما همیشه اینطوری نیست. اگر شما بخواهید چیزی که به هیچوجه سابقه نداشته خلق کنید، برای مثال تصور کنید میخواهید معماری تازهای را برای سیارهای دیگر توسعه دهید، بدیهی است که نیازمند فنآوریهای رایانهای جدید، {دانش} و مواد مربوط به استخراج و عملآوری فلزات، آلیاژها و چیزهایی از این قبیل هستید. اما ایدهٔ ساخت شهرکی تازه یا ایدهٔ حل مشکلاتی که همهٔ ما رؤیای پیدا کردن پاسخشان را داریم، مثلاً تهیهٔ خانهٔ مناسب برای همهٔ مردم، و سایر ایدههایی اینچنینی نیازی به {خلق} تکنیکهای جدید ندارد، بلکه نیاز است تکنیکهای معمول موجود به بهترین شکل مورد استفاده قرار گیرد.
معماری همچون سخنرانی است؛ آنچه در آن مهم است سامان دادن {درست} واژههاست، {نه خلق واژهٔ تازه}. در معماری، تکنیک یا روش ساخت به معنای به کاربردن مواد و متریالهای غیر معمول نیست، تکنیک صرفاً بر تکنیک دلالت میکند. (در گفتوگو با Ruth Verde Zein، منتشر شده در مجلهٔ BOMB، سال ۲۰۰۸)
نیاز است که دانشکدههای معماری پهنهٔ وسیعتری از دانشها را پوشش بدهند و فقط به {اموزشهای مرتبط با} فنون ساختمانی اکتفا نکنند. معماری با اشکال مختلف دانش بشر از جمله انسانشناسی، نقد، فلسفه، زبانشناسی و علوم فنی سر و کار دارد. من خیال میکنم که در قلب یک دانشگاه، دانشکدهٔ معماری میتواند هستهٔ مرکزی همهٔ دانشها باشد. (در گفتگو با Jessica Mairsنویسندهٔ وبسایت Dezeen در سال 2017)
معمار بودن ربطی به اهل کجا بودن شما ندارد. معماری دانشی جهانی است. این که من اهل برزیل هستم به این معنا نیست که معماری برزیلی تولید میکنم. من دور و برم را میبینم، از منابع موجود و مواد در دسترس استفاده میکنم، شرایط آب و هوایی را درک میکنم و به همین ترتیب {در هرکجای دنیا} پیش میروم. معمار بودن به دانستن است؛ شما در مقام معمار {بر اساس دانش خود} مکان بنایی که قرار است ساخته شود را بررسی میکنید و درک میکنید که چگونه به این مکان خاص و موقعیت آن پاسخ دهید. آب همان آب است، جاذبه همان جاذبه است، نور خورشید هم همان است. همهچیز همهجا یکسان است. (در گفتگو با Vladimir Belogolovskyنویسندهٔ وبسایت ArchDaily در سال 2016)