کریستیان دوپورتزامپارک: هیچ‌کس جز یک معمار می‌تواند مشکلات شهر معاصر را حل کند

در سال ۱۹۶۶ یک سال را در نیویورک به سر بردم. آنجا درگیر زندگی هنرمندانه، از جمله اشتغال به نقاشی، موسیقی، تئاتر، مطالعه بودم و به این می‌اندیشیدم که نقاش یا نویسنده شوم. آن موقع می‌خواستم بسیاری از امکانات و احتمالات را بسنجم و تجربه کنم. قرار بود در یک دفتر معماری...

کریستیان دپورتزآمپارک: معماری مسیری بدوی و باستانی برای ارتباط با عالم و راهی برای بیان جهان‌بینی ماست

آن زمان که خط می‌کشم یا نقاشی می‌کنم، تلاش نمی‌کنم حرکات و سلایقم را مورد چون و چرا قرار دهم. لزومی ندارد که همیشه بدانیم چرا چیزها به شکلی طراحی شده‌اند که طراحی شده‌اند. زبان زمانی برایم اهمیت پیدا می‌کند که برای گفتگو راجع به ایده‌ها و توسعهٔ پروژه به گروهم...